کنترل تسلیحات؛ چالشی نوین در روابط روسیه و آمریکا


خلع سلاح و کنترل تسلیحات کشتارجمعی همواره یکی از مهمترین مسائل مطرح در سطح نظام بین الملل و به خصوص در میان قدرت های بزرگ بوده است. در این بین تلاش برخی کشورهای غربی به رهبری ایالات‌متحده جهت حذف معاهدات خلع سلاح و کنترل تسلیحات از حوزه حقوق بین‌الملل، دغدغه های نوینی را به همراه داشته است. از این رو در شرایطی که مخارج و بودجه‌های نظامی جهان طبعا بعد از پایان جنگ سرد باید به سمت کاهش حرکت می‌کرد، با این حال افزایش بودجه‌های نظامی در جهان، بیانگر این مسئله است که هنجارهای حقوقی بین‌المللی خلع سلاح و کنترل تسلیحات، تا حد زیادی در دستیابی به اهداف خود ناکام مانده اند. در جدیدترین اقدام ها برای دستیابی به توافقی جامع جهت کنترل تسلیحات راهبردی میان روسیه و آمریکا نیز به نظر می رسد تلاش های طرفین بی نتیجه باقی بماند. مطلب حاضر نگاهی گوتاه به پیشینه ی تاریخی کنترل تسلیحات میان روسیه و آمریکا دارد و سپس موانع دستیابی به توافقی نوین میان طرفین را مورد بررسی قرار می دهد.


مقدمه
خلع سلاح و کنترل تسلیحات کشتارجمعی همواره یکی از مهمترین مسائل مطرح در سطح نظام بین الملل و به خصوص در میان قدرت های بزرگ بوده است. در این بین تلاش برخی کشورهای غربی به رهبری ایالات‌متحده جهت حذف معاهدات خلع سلاح و کنترل تسلیحات از حوزه حقوق بین‌الملل، دغدغه های نوینی را به همراه داشته است. از این رو در شرایطی که مخارج و بودجه‌های نظامی جهان طبعا بعد از پایان جنگ سرد باید به سمت کاهش حرکت می‌کرد، با این حال افزایش بودجه‌های نظامی در جهان، بیانگر این مسئله است که هنجارهای حقوقی بین‌المللی خلع سلاح و کنترل تسلیحات، تا حد زیادی در دستیابی به اهداف خود ناکام مانده اند. در جدیدترین اقدام ها برای دستیابی به توافقی جامع جهت کنترل تسلیحات راهبردی میان روسیه و آمریکا نیز به نظر می رسد تلاش های طرفین بی نتیجه باقی بماند. مطلب حاضر نگاهی گوتاه به پیشینه ی تاریخی کنترل تسلیحات میان روسیه و آمریکا دارد و سپس موانع دستیابی به توافقی نوین میان طرفین را مورد بررسی قرار می دهد.

پیشینه‌ی تاریخی کنترل تسلیحات میان روسیه و آمریکا
از سال 1960 تا کنون، همواره یک پیمان و مبنای حقوقی میان مسکو و واشنگتن وجود داشته که هر دو طرف را به کنترل تسلیحات راهبردی ملزم می‌ساخته است. در آخرین پیمانی که میان آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی در 31 جولای سال 1991، پنج ماه پیش از فروپاشی اتحادیه‌ی کمونیستی امضا شد و بین آمریکا و روسیه و سه کشور از اتحاد جماهیر شوروی سابق ( بلاروس، قزاقستان و اوکراین) لازم الاجرا باقی ماند، هر دو کشور حق داشتند حداکثر
۶ هزار کلاهک هسته‌ای آماده پرتاب و هزار و ۶۰۰ موشک حمل‌کننده را در اختیار داشته باشند. همچنین تجهیزات اساسی که در این پیمان به آنها اشاره شده بود، شامل موشک های قاره پیمای بالستیکی زمینی، موشک های بالستیکی در زیر دریایی ها، و بمب افکن های سنگین استراتژیکی می شود.
به هر حال در شرایطی که مدت پیمان «استارت-1» در 5 دسامبر سال 2009 به پایان می رسد، لذا آمریکا و روسیه ناگزیر به عقد پیمان نوینی برای جایگزینی این پیمان می باشند. در این راستا در اول آوریل 2009، باراک اوباما و همتای روسی وی دیمتری مدودف، در حاشیه نشست سران گروه
۲۰ اعلام کردند که می‌کوشند هرچه زودتر بر سر یک پیمان خلع سلاح تازه به توافق برسند. پس از آن، هیلاری کلینتون و سرگئی لاوروف، وزرای خارجه ی آمریکا و روسیه در ۶ مارس 2009 در ژنو از آغاز مذاکرات برای خلع سلاح اتمی سخن گفتند و در خصوص آغاز مذاکرات در روزهای 19 الی 21 ماه مه به توافق رسیدند. بر این اساس نخستین دور از مذاکرات رسمی روسیه و امریکا در مسکو، با هدف تدوین توافق نامه جدیدی پیرامون کاهش تسلیحات تهاجمی راهبردی، در حالی آغاز شده که از یک سو مدت زمان زیادی تا پایان پیمان پیشین باقی نمانده است و از سوی دیگر موانع متعددی بر سر راه انعقاد یک پیمان جدید، وجود دارد.

موانع دستیابی به توافقی نوین

به نظر می رسد در حال حاضر اختلافات موجود میان روسیه و آمریکا مانع از هرگونه توافق جامع و جدی آنها در خصوص کنترل تسلیحات راهبردی گردد. نخستین دلیلی که برای عدم دستیابی دو طرف به توافقی جامع وجود دارد را باید در مسائل امنیتی ـ راهبردی موجود در میان آمریکا و روسیه جستجو نمود. بر این اساس روسیه قصد دارد مسائل مربوط به کاهش تسلیحات تهاجمی راهبردی را با مسئله استقرار سیستم دفاع ضد موشکی آمریکا در شرق اروپا مرتبط سازد و بالتبع چنین امری به هیچ وجه مورد قبول واشنگتن قرار نخواهد گرفت. چنانکه پیش از این «ولادیمیر پوتین»، نخست وزیر روسیه در جریان سفر خود به ژاپن اعلام کرده بود که روسیه مسلما همه مسائل مربوط به سیستم دفاع ضد موشکی و کاهش تسلیحات تهاجمی راهبردی را به یکدیگر مرتبط می داند. پوتین در مصاحبه ای با رسانه های گروهی ژاپن اعلام کرده بود: «فکر می کنم که برای درک این مسئله نیاز به علم کارشناسی نباشد. اگر یکی از طرفین بخواهد و یا در فکر آن باشد که چتری را برای دفاع دربرابر هرگونه تهاجم بالای سر خود قرار دهد، این توهم برایش ایجاد خواهد شد که اجازه انجام هر کاری را دارد؛ آنوقت است که حس تهاجم در عملکرد آن چندین بار افزایش خواهد یافت و تهدید رویارویی جهانی به سطح بسیار خطرناکی خواهد رسید.»(1)
از این رو همانطور که دمیتری مدویدیف در جریان دیدار ماه آپریل خود از هلسینکی تاکیدکرده بود که پیمان جدید محدودیت تسلیحات استراتژیکی تهاجمی باید ابزار انتقال نظیر موشک های قاره پیمای بالستیکی، موشک های بالستیکی در زیر دریایی ها و بمب افکن های استراتژیکی را نیز شامل شود، «سرگئی لاوروف» وزیر امور خارجه روسیه نیز در جریان برگزاری مذاکرات اعلام کرد که «پیمان جدید استارت باید کلیه عواملی که به تامین امنیت مربوط می شوند از جمله سپر ضد موشکی و استقرار تسلیحات در فضا را در نظر گیرد.»(2) وزیر امور خارجه روسیه تاکید کرد که «این مسئله بدون در نظر گرفتن اوضاع در زمینه دفاع ضد موشکی و بسیاری از عوامل دیگر مانند استقرار سیستم های تهاجمی در فضا، برنامه ایجاد کلاهک های غیر هسته ای و وضعیت نیروهای مسلح متعارف تامین نخواهد شد.»(3)
این در شرایطی است که اگر چه دولت باراک اوباما هنوز موضع خود در قبال استقرار سامانه های دفاع ضد موشکی در اروپای شرقی را بطور قطعی مشخص نکرده است، با این حال به نظر می رسد که دولت آمریکا قصد ندارد در خصوص طرح‌های مربوط به استقرار سیستم دفاع ضد موشکی در اروپا تجدید نظر کند. به خصوص که آمریکایی ها سعی دارند کنترل تسلیحات را امری مرتبط با بخش های تهاجمی و سامانه دفاع موشکی را امری مرتبط با مسائل دفاعی عنوان نمایند. از این رو مرتبط دانستن این دو مسئله به یکدیگر در دیدگاه روسیه و عدم ارتباط آنها در نگاه امریکا، می تواند به معنای آن باشد که انعقاد پیمان جدید کاهش تسلیحات تهاجمی راهبردی بین دو کشور عملا غیر ممکن خواهد بود.
دومین دلیل ناکامی و شکست مذاکرات به اختلافات دو کشور در خصوص پایه و مبنای مذاکرات باز می گردد. زیرا در حال حاضر، ایالات متحده آمریکا
۵ هزار و ۲۰۰ کلاهک هسته‌ای آماده پرتاب و ۴ هزار کلاهک غیرفعال ذخیره دارد. همچنین تعداد کلاهک‌های هسته‌ای آماده پرتاب روسیه، ۵ هزار و ۲۰۰ عدد و تعداد کلاهک‌های غیرفعال و ذخیره آن ۸ هزار و ۸۰۰ عدد تخمین ‌زده می شود. بر این اساس با توجه به برتری روس ها در تعداد کلاهک های هسته ای آماده ی پرتاب و غیرفعال نسبت به آمریکایی ها، لذا واشنگتن سعی دارد مذاکرات را به سمت کاهش تسلیحات هسته ای سوق دهد. از سوی دیگر با توجه به برتری آمریکایی ها در تسلیحات متعارف نسبت به روس ها، مقامات کرملین قصد دارند مذاکرات را به حوزه ی تسلیحات متعارف بکشانند. در این بین پنهان کاری طرفین در خصوص اعلام دقیق میزان تسلیحات نیز یکی دیگر از چالش های پیشبرد مذاکرات محسوب می شود. چنانکه مسئله محدودیت کلاهک های موجود در انبارهای آمریکا که به عقیده طرف روسی باید در محاسبات کاهش به حساب آورده شود، با مخالفت آمریکایی ها مواجه شده است. در واقع آمریکایی ها قصد دارند تنها کلاهک های هسته ای و موشک های حامل استقرار یافته را شامل توافقات جدید بدانند و روس ها تمایل دارند که پیمان جدید، تمام تسلیحات راهبردی را در بر گیرد.

نتیجه گیری
در مجموع می توان چنین اذعان کرد که با توجه به اختلافات موجود، امکان دستیابی طرفین به هرگونه توافق پیرامون کاهش تسلیحات راهبردی، در مدت زمان باقی مانده (تا ماه دسامبر) بسیار بعید و دور از انتظار خواهد بود. بدیهی است که بدون این پیمان، هیچ مکانیزمی برای نظارت بر پیمان های کنترل تسلیحات وجود ندارد و این امر به این معنا است که طرفین نمی خواهند هیچ نوع محدودیتی در به کارگیری تسلیحات تهاجمی استراتژیک داشته باشند. بر این اساس عدم دستیابی به توافقی جدید، به ایالات متحده آمریکا اجازه خواهد داد تا با توجه به گرایش های یکجانبه‌گرایانه، حملات سریع و دقیقی را در هر جایی از جهان انجام دهد. این مسئله نه تنها صلح و امنیت جهانی را به خطر ‌می اندازد، بلکه می تواند توازن نیروهای استراتژیک هسته ای میان آمریکا و روسیه را نیز از میان ببرد و جهان را وارد یک مسابقه تسلیحاتی جدید نماید.
از این رو علیرغم آنکه پیش‌بینی دقیق پیامدهای خاص و بلندمدت عدم دستیابی روسیه و آمریکا به توافقی جاع در خصوص تسلیحات راهبردی دشوار است، با این حال به یقین می‌توان گفت که چنانچه خلع سلاح و کنترل تسلیحات مورد بازاندیشی قرار نگیرد، آنگاه دیدگاه کاملا جدید و بدیعی در نظام بین الملل بوجود خواهد آمد و این امر می تواند تمام کشورهای جهان را وارد مرحله ی نوینی از رقابت های تسلیحاتی سازد. به خصوص که اولویت گسترده یک کشور به انواع پرقدرت تسلیحات کشتار جمعی اعم از هسته ای و متعارف، ممکن است سایر کشورها را نیز به کسب سلاح‌های کشتارجمعی به عنوان یک ابزار پاسخگویی ترغیب نماید.

پی‌نوشت‌ها:
1. روسیه مسائل سپرضدموشکی و پیمان استارت را به هم مرتبط می داند، خبرگزاری «ریا نووستی»، 20 اردیبهشت 1388
2. سران روسیه و آمریکا در انتظار پیمان "استارت"، خبرگزاری «ریا نووستی»،29 اردیبهشت 1388
3. پیمان جدیداستارت باید براساس امنیت برابرروسیه و آمریکا باشد ، خبرگزاری «ریا نووستی»،30 اردیبهشت 1388

منبع : اندیشکده روابط بین الملل