لجستیک


پیشینه

کلمه انگلیسی لجستیک به مدت 100 سال در نیروهای نظامی آمریکا مورد استفاده قرار داشته و به تدریج توسط دیگر جوامع دفاعی و نیروهای مسلح کشورهای انگلیسی زبان مورد پذیرش قرار گرفته است. در ادوار اخیر تر، این اصطلاح همچنین در تجارت و صنعت غیر نظامی رواج یافته است. این اصطلاح صفت یونانی لوگیستیگوس (logistikos) به معنی"ماهر در محاسبه" مشتق شده است. (در طول تاریخ، وظایف تجهیز تدارک و انتقال ارتش ها مستلزم محاسبات ریاضی بود ه است که برخی از آنها از پیچیدگی قابل ملاحظه ای برخوردار بوده اند. ناپلئون به جهت توصیف این مهارتهای محاسباتی بر این مبنا که به نیوتن یا لایب نیتز نیاز دارند، اشتهار دارد. )

در دوره ی امپراطوری روم و بیزانس، لاگیستا (logista) ماموری بود که این مهارت را به عنوان بخشی از حرفه ی خود به کار میگرفت.



ارتش فرانسه در دوره ی لویی چهاردهم یک ژنرال را مسئول اسکان نموده که ترتیب اقامت نیرو ها را میداد (logerدر زبان فرانسه به معنی اسکان دادن و جا دادن و صفت logistiqueهنگامی که در بافت نظامی مورد استفاده قرار میگیرد، در اصل خدمات مربوط به اسکان را توصیف میکند. )

اصطلاح لجستیک (logistics) در مفهوم وسیع تر و مدرن تر آن، ابتدا در نظریه ی جنگ ژومینی مورد تاکید قرار گرفت. این نظریه در 1838 منتشر شد. پس از آنکه نویسنده نزد ناپلئون خدمت کرده بود، ژومینی در توضیح مثلث استراتژی، تاکتیک و لجستیک و یا ارتباط متقابل آنها با یکدیگر، لجستیک را به عنوان وسایل و ترتیباتی توصیف میکند که به مورد اجرا گذاشتن استراتژی و تاکتیک را میسر میسازد.

کلازویتس، از معاصران ژومینی تاکید میکرد که یک فرمانده ی عاقل، حتی اگر منابع منطقه کاملا کفایت کند، در مورد تشکیل مخازن مهمات در پشت سر خود به عنوان ذخیره ای در برابر وقایع پیش بینی نشده نباید اهمال ورزد، به گونه ای که به نحو آسانتری بتواند اسعداد خود را در مناطق معین متمرکز سازد. هر دو اظهار نظر امروز مصداق دارند. گرچه وسعت و بزرگی لجستیک نظامی مدرن به میزان زیادی گسترش یافته است.

بر خلاف ژومینی، که اهمیت لجستیک را معادل استراتژی و تاکتیک میدانست، کلازویتس لجستیک را در خدمت آن دو، فرض میکرد. این تفاوت در تاکید، جالب توجه است، چرا که هنوز در برخی موارد به قوت خود باقی مانده است.

در برخی از نیروهای مسلح، وابستگی متقابل و تعامل استراتژی، تاکتیک و لجستیک مورد پذیرش قطعی فرماندهان، ستادها و واحدها قرار دارد تا حدی که هر سه مقوله از دیر باز به طور معادل با یکدیگر در ستاد کل معرفی میشوند. "ستاد برنامه ریزی عملیاتی"در کلیه سطوح مراکز فرماندهی در نیروهای نظامی نمایندگی دارد.

تعریف و قلمرو

لجستیک نظامی عبارت است از فعالیتی-و فعالیت بزرگی-که در آن برنامه ریزی، آماده سازی و فراهم آوردن پشتیبانی مادی برای نیروها مبادرت میشود و بدین ترتیب، آنان قادر میگردند که به زندگی و حرکت، دیدن آموزش در زمان صلح، بسیج و استقرار در وضعیت اضطراری و شرکت در جنگ و یا حفظ صلح بپردازند.

اصطلاح های نظامی مادی ومواد در این تعریف و تعاریف دیگر از اهمیت کلیدی برخوردار هستند.

از این اصطلاح برای توصیف دامنه وسیع و مقادیری از تجهیزات وکالا ها استفاده میشود که در فهرست اجناس و اقلام نیروهای مسلح قرار دارد. فهرست هایی که متناسب با کلیه ی پیشرفتهای چشمگیر در زمینه ی تکنولوژی نظامی در سالین اخیر طولانی تر و پیچیده تر شده اند.

این فهرست ها شامل اقلام مادی تجهیزات عمده مانند کشتی، هواپیما، تانک، و کلیه انواع خودرو و سیستمهای تسلیحاتی گرفته تا قطعات یدکی برای جایگزینی، موشکها و مهمات، مواد منفجره و سوخت، آب و غذا، انبار مصالح ساختمانی، لوازم پزشکی، پوشاک و ملزومات شخصی، نقشه ها و دیگر لوازم میگردد.

لجستیک دارای دو وظیفه ی عمده است که هر دو بر مضمون اصلی پشتیبانی مادی تاکید دارند.

وظیفه ی نخست در بر گیرنده ی توسعه و تولید، تهیه و ذخیره، توزیع ونهایتا شاید دور ریختن تجهیزات و کالا های مصرف شده توسط نیروهای نظامی باشد.

وظیفه ی دوم مربوط به فراهم آوردن انواع گسترده ای از نیرو های لجستیکی می گردد. هر یک از این نیروها دارای وظایف عملیاتی و غیر عملیاتی است که ممکن است در موقعیتهای جنگ و صلح با یکدیگر متفاوت باشد.

در واقع یکی از وظایف نظامی پشتیبانی است. گرچه لجستیک از وظایف اصلی پشتیبانی محسوب میشود و از این حیث کنار مدیریت نظامی و فراهم آوردن ارتباطات و اطلاعات قرار میگیرد.

نیروهای مسلح اختصاصا وظایف خود را به گونه ای متفاوت طبقه بندی می کنند و برخی از آنها، لجستیک را به عنوان جزء لاینفک مدیریت نظامی تلقی میکنند.

مدیریت نظامی عمدتا به افراد مربوط میشود در حالی که لجستیک، عمدتا به مواد و تجهیزات مربوط میشود.

لجستیک عملیاتی، باعث بقای نیروهای درگیر رزم، عملیات ضد شورش، امنیت داخلی، عملیات حفظ صلح و امداد در فجایع و یا تمرینات آموزشی میگردد.

آن بخش از لجستیک عملیاتی که به طور مستقیم از زد و خوردها پشتیبانی میکند و در تماس نزدیک با زد وخوردها قرار دارد، غالبا پشتیبانی خدمات رزمی خوانده میشود. از سوی دیگر لجستیک غیر عملیاتی، تعداد زیادی از وظایف پشتیبانی را در بر میگیرد که همگی بخشی از امور روزمره ی داخلی نیروهایی است که در زمان صلح در پادگانها و سرباز خانه ها در کشور یا در ماورای بحار زندگی وکار میکنند.

لجستیک عملیاتی میتواند بامرتبط ساختن سطوح پشتیبانی از طریق خطوط ارتباطی، فواصل طولانی را میتوان از پایگاههای اصلی به نیروهای مستقر شده در صحنه ها و یا مناطق عملیاتی دور دست گسترش داد. برای مثال، واحدهای رزمنده دارای عناصر ارگانیک، تدارکات، نگه داری و پشتیبانی پزشکی بوده و در بعضی شرایط ممکن است پشتیبانی مستقیم از پایگاه های اصلی و یا ماورای بحار دریافت کنند.

اصطلاحات "لجستیک میدانی" و "لجستیک پایگاهی" توسط نیروهای نظامی به طور معمول استفاده میشود.

به موجب لجستیک میدانی مواد و تجهیزات و خدمات در میدان فراهم میشود. منبع تهیه ی این تجهیزات و خدمات، تاسیسات زیربنایی به طور موقت گرفته شده و یا بنا شده، سرپناهای با عجله ساخته شده و یا تغییر کاربردی داده شده و یا در واقع مناطق صحرایی و یا جنگلی است.

در محیط عملیاتی یا رزمی، استتار و پنهان کردن، دفاع محلی و امنیت میتوانند به اندازه ی تدارکات فنی پشتیبانی لجستیکی مهم باشند.

لجستیک پایگاهی، آن گونه که این اصطلاح بیان میکند، از پایگاههای اصلی درکشور، پایگاههای اصلی در صحنه های ماورای بحار یا پایگاه های مقدم در مناطق عملیاتی ماورای بحار تامین میگردد.

این نوع لجستیک، معمولا از مکانهای دائمی در یک محیط امن تامین میگردد. لجستیک میدانی در برگیرنده ی پشتیبانی سیار و نیز ایستای ذخایر و خدمات است، در حالی که لجستیک پایگاهی همواره دارای مشخصه ی تاسیسات بزرگ و ایستا است.

روش دیگر برای توصیف لجستیک عبارت است از تمایز گذاردن بین تولید کننده یا عمده فروش و استفاده کننده که هر دو توسط عرضه کننده و یا خرده فروش به هم ربط داده میشوند. توضیح بیشتر اینکه، برای تولید کننده ی دفاعی، عرضه کننده ی نظامی واسطه ای است که به محاسبه ی نیاز های مادی می پردازد. همچنین به تهیه و نگه داری ذخایر در انبارها ی پایگاه و یا مخازن صحرایی میپردازد و نیازهای مصرف کنندگان را به صورت خودکار و یا با ارائه ی در خواست توزیع میکند. برای استفاده کننده ی نظامی، عرضه کننده و تولید کننده هر دو با هم نیازهای مشروعش را در زمان و مکان مناسب و با کیفیت مناسب و اندازه ی صحیح برآورده میسازند.

آثاری که به لجستیک پرداخته اند برخلاف آثاری که به استراتژی و تاکتیک پرداخته اند بسیار محدود میباشند. از جنگ جهانی دوم، چندین اثر برجسته بر اهمیت لجستیک تاکید کرده اند که یکی از این آثار که توسط "وان کرولد"نوشته شده، و شامل این اظهار نظر است که به این دلیل که مطالب لجستیکی منتشر شده معتبر، کمیاب است، قسمت اعظم تاریخ نظامی موجود، سرنا را از سرگشاد آن میزند. "مایکل هوارد" هنگام بررسی اثر کرولد، نارسایی های آن را به شیوه ای نافذ، که خاص خودش است بیان میکند:

تمایز سنتی و فاجعه بار بین نیروهای «مقدم» و «عقبه»، بین رسته های اجرایی و مهندسی، بین افسران پرواز فنی که در انهدام کارایی نیروهای مسلح ما (بریتانیا) در قرن بیستم نقش بسزایی داشته اند به مکتوبات پیرامون جنگ نیز تسری یافته است. مورخان نظامی تا بدانجا که به شرافتشان لطمه ای نخورد، سعی در آن دارند که کمترین توجه نسبت به امور لجستیکی از خود نشان دهند، پیش از آن که به شرح نیک بختی و بدبختی های نبرد و هنر فرماندهی ای بپردازند که قلب ماجرا تشکیل میدهد. (ساندی تایمز، لندن، 19 فوریه 1978. (

اظهار نظرهای تاریخی پیرامون استراتژی، تاکتیک و فرماندهی ممکن است به میزان قابل ملاحظه ای کم ارزش جلوه کند که این به دلیل فقدان ابعاد لجستیکی اساسی است. با این حال ما باید نسبت به مطالب منتشر شده ای که به شیوه ای مجزا به لجستیک میپردازند، محتاط باشیم. تاریخ نظامی باید دقیقا و به گونه ای واقع بینانه چنین ثبت کرده باشد که هدایت جنگها، عملیات نظامی و نبردها تلاشی مختلط است. استراتژیستها و تاکتیک دان ها، فرماندهان و دست اندرکاران لجستیک، سربازان وغیر نظامیان، همگی هنگامی که بایکدیگر همکاری میکنندتا به موفقیت در جنگ نایل شوند، در آزمون ها و رنج ها شریک هستند، درست همان گونه که کلیه نیرو ها و واحدهای نظامی-وظیفه شان هرچه باشد-به همکاری وتشریک مساعی با یکدیگر برای انجام ماموریت ها و وظایف خود جهت نیل به پیروزی می پردازند. در صورتی که عملیات کارآمد و عملی باشد، به این دلیل که پشتیبانی لجستیکی از آن آماده و کافی است، آنگاه نیاز چندانی به این که مطالب زیادتر درباره ی لجستیک نوشته شود، وجود ندارد؛مگر اینکه به دلیل محدودیتها یا نارسایی های لجستیکی لازم باشد که به ریسک های عملیاتی ریسکهای از پیش اندیشییده شده- دست زد.

هنگامی که لجستیک تاثیر عمیقی بر سیاستها، برنامه ها و اولویتهای نظامی دارد یا هنگامی که لجستیک عملیات را تعدیل و یا محدود میکند، آنگاه این واقعیت ها و شرایط مربوطه شان قابل توجه هستند. شاید این واقعیات و شرایط قابل توجه به صورت مفصل بسیار کم قبت شده باشند، اگر چنین باشد، آنگاه همان گونه که "وان کرولد"ادعا کرده است شاید "سرنا از دهان گشادش زده" شده است.

هنگام بررسی گذشته وپیش بینی آینده، شایسته است به یاد آوریم که لجستیک وسیله اصلی ایجاد و حفظ قدرت رزمی است. لجستیک می تواند عامل تعیین کننده موفقیت یا شکست عملیاتی باشد، آنگونه که در اینجا بیان شدده است:

لجستیکی که خوب برنامه ریزی و اجرا شده باشد، کلید پیروزی در نبرد است و نقشی کلیدی در آمادگی رزمی در جنگ ایفا میکند. عکس این مطلب نیز واقعیت دارد، اهمال و سهل انگاری در لجستیک میتواند به سرعت آنچه را که به نظر می رسد نیروی نظامی قدرتمند باشد، به معجونی از افراد بیمار و بی روحیه مبدل کند. گرچه به عنوان رزمنده آموزش دیده اند اما قادر به حرکت، تیر اندازی و یا برقراری ارتباط نیستند. این تجویزی قطعی برای تضعیف روحیه به میزانی فاجعه بار و فقدان اعتماد نسبت به فرماندهان، کارکنان پشتیبانی و نیروها و شاید خیلی سریع به سلاحها، تجهیزات و توانا ایشان برای نبرد است.

در گذشته، قرنها رزمندگان به جستجوی غذا و یا غارت آن دست میزدند. آنها برای اقامت درخواست جا میکردند و وسایل حمل و نقل را تصرف مینمودند. لجستیک و یا معادل آن در آن زمان روشی برای دست زدن به جنگ تنبیهی و نیز وسیله ای برای پشتیبانی جنگ بود.

جنگآوران قدیمی به گونه ای تحسین برانگیز، خوداتکا، خود کفا و خوبسنده بودند، بسیار بیشتر از آن چیزی که امروزه اکثر سربازان فاقد خود اتکایی هستند. با این حال، با بزرگتر شدن دسته های کوچک، هنگام ازدیاد نفرات در ادوار باستان و قرون وسطی هنگامی که آنها شروع به شکل دادن به واحدهای رزمنده مدرن و آرایش جنگی مدرن نمودند، بلند پروازیهای عملیاتی آنها بیشتر گردیدو بر توانایی های رزمی شان افزوده شد. از این رو، نیاز آنها به لجستیک پایدار و پاسخگو نیز افزایش بیشتری پیدا کرد. کسب این توانایی جدید، جهت حرکت و جنگ در میادین که در فاصله های دورتر قرار داشتند، نیاز به لجستیک تخصصی را که مختص پشتیبانی رزمی بود، بوجود آورد.

ورود تدریجی انواع فزاینده ی از سلاحها، وسایل حمل ونقل و تجهیزات پیچیده تر ایجاب میکرد که به همهن نسبت، کمیت و کیفیت پشتیبانی لجستیکی افزایش پیدا کند. طی یک دو قرن گذشته، ظهور نخستین خطوط آهن، کشتی های بخار، تلگراف و تلفن و سپس خودروهای موتوری چرخدارو زنجیردار، انواع گوناگون وسایل نقلیه دریایی وهوایی و اشکال مختلف تولید انرژی به گونه ای قدرتمند و مرگبار به کشورها و نیروهای مسلحشان توانایی دست زدن به جنگ به شیوه ای قدرتمند تر و مخرب تر را اعطا کرده است. با توسعه چشم گیر تکنولوژی جنگی، لجستیک به عنوان یک وظیفه ی نظامی اساسی و جزء سازمان کلیدی نیروهای مسلح مدرن شناخته شده است.

پشتیبانی لجستیکی موثر و به موقع، همواره بستگی به توانایی فرماندهان و ستادهایشان، واحد هایشان و مسئولان لجستیک جهت پیش بینی نیازمندی ها داشته است.

دست اندر کاران لجستیک معمولا به مراکز فرماندهی تاکتیکی نظامی در میدان نبرد متصل بودند و یا به عنوان یک رده پشتیبانی گردهم می آمدند و حتی المقدور به صحنه زد و خرد نزدیک میشدند. در هر دو صورت، آنها تحت هدایت دقیق فرمانده خود بودند و با زیر دستان خود به راحتی ارتباط برقرار میکردند. همچنین دست اندرکاران لجستیک مجبور به همکاری نزدیک با مقامات دولتی بودند که در خاک آن به عملیات می پرداختند و یا از آن عبور می کردند. آنها توسط این مقامات تدارکات لازم و مایحتاج ضروری را تهیه میکردند.

ترکیب نیروی نظامی و دکترین و روشهای عملیاتی آن در هرچه باشد، دست اندر کاران لجستیک و رده های پشتیبانی لجستیکی، دارای مسئولیتی سنگین، پیوسته و اجتناب ناپذیری هستند که آن مسئولیت پیش بینی و فراهم اوردن نیازهای روزمره ی کسانی است که پایدار نگه داشتن آنها وظیفه ی اصلی لجستیک را تشکیل میدهد. نیروها چه تحت محاصره باشند، چه در حال انجام عملیات محاصره باشند و یا در حال راهپیمایی باشند، چه در حال حمله باشند و چه در حال دفاع، چه در حال پیشروی باشند و چه در حال عقب نشینی، نیازمندیهای آنها باید برآورده شود و هر گونه ناکامی در انجام این کار، بازتاب روشنی دارد.

کار حرفه ای وقدیمی لجستیک نظامی به مجموعه خدمات، تسهیلات و سیستمهای پشتیبانی مدرنی تکامل و تحول یافت که نیرو ها با آنها آشنایی حاصل کرده، انتظار آن را داشتند و به اهمیت آن پی بردند. لجستیک در اصول و در مفهوم تغییر اندکی یافته است. با این حال، همراه با رشد نیروهای نظامی مدرن و پیچیدگی تکنولوژی مدرن، این وظیفه وسعت، گستردگی و رشد قابل ملاحظه ای یافته است.

ظهور ارتشهای دائمی و در برخی موارد، استقرار آنها در خارج از خاک کشور، بدین معنی بود که لجستیک می بایست وظیفه ای اساسی و فعال در زمان صلح و نیز در زمان جنگ ایفا میکرد.

برنامه لجستیکی و ایجاد سریع بنیه پشتیبانی لجستیکی نقش مهمی در تمرکز و استقرار کل نیرو ها بازی میکند. هنگامی که وضعیت اضطراری اعلام شود و یا عملی جنگی آغاز گردد، آنگاه تقویت وتجدید، جایگزینی و تدارکات مجدد لجستیکی برقرار میگردید. هر گاه و در کجا که نیرو ها در منازعه مسلحانه درگیر شوند، لازم است تا آنها را در سطح مشخصی از شدت رزمی برای یک دوره معین نگه داشت. همچنین باید این امکان به وجود آید که نقشه تغییر پیدا کند و با دیگر احتمالات پیش بینی نشده مقابله گردد. بار دیگر، در اصول و در مفهوم چیز زیادی تغییر نکرد. واکنش انعطاف پذیر از مدت ها پیش یک ویژگی آشنای لجستیکی بوده است.

بنابراین لجستیک به حرفه نظامی پر از چالشی تبدیل شده که امروزه شاهد آن هستیم. شغلی حرفه ای که نیازمند آموزش، صلاحیتها و تخصص های ویژه است. دست اندر کاران لجستیک در کلیه رده ها نیاز به میزان بالایی از هوشیاری، تعهد، پشتکار و مهارت دارند.

بی شک حد اکثر تلاش دست اندرکاران لجستیک ضروری است، چرا که پیشرفت در زمینه ی تکنولوژی نظامی، به ویژه سیستمهای تسلیحاتی، توانایی های عملیاتی با اشتهای لجستیکی بسیار زیاد به وجود آورده است. از آنجا که نیروهای رزمی به طور فزاینده ای به ارتباط پیوسته با پشتیبانی لجستیکی شان وابسته شده اند، تحرک عملیاتی آنها نیز می تواند علی رغم تلاش های دائمی فرماندهان و برنامه ریزان عملیاتی برای یافتن راه هایی جهت فائق آمدن بر این روند محدود کننده نزول پیدا کند.

از انجا که لجستیک اینک به میزان قابل ملاحظه تری به توسعه استراتژی ها، دکترین ها و مفاهیم عملیاتی و هدایت جنگ مدرن کمک میکند، هزینه های مالی فراهم آوردن لجستیک کارا به طور دقیق افزایش می یابد، به علاوه، هزینه های عملیاتی فراهم نیاوردن لجستیک کارا نیز افزایش می یابد.

قدرت های نظامی مجبور خواهند بود، سرمایه گذاری سنگین خود را بر روی لجستیک افزایش دهند تا اینکه توانایی جنگی به لحاظ عملیاتی کار آمد و قابل باوری را در زمینه ی دست زدن به جنگهای محدود حفظ کنند، آنگونه توانایی لجستیکی که به گونه ای ماثر نیرویی ایجاد کند و نیز باعث تداوم و استمرار عملیات در شرایط فیزیکی دشوار شود؛عملیاتی که گاه در فاصله بسیار دور از پایگاه اصلی صورت گیرد.

با دانستن این امر که لجستیک همچنان نقشی حیاتی در عملیات نظامی آتی خواهد داشت، این بحث اینکه به اصول لجستیک می پردازد-اصولی که میتوانند به گونه ای سود مند به برنامه ریزی و اجرای پشتیبانی درآیند کمک کنند.

هیچ مجموعه ای از اصول لجستیکی عمومی که مورد پذیرش همگان باشد، وجود ندارد. این اصول درست مانند اصول جنگ در نیروهای مصلح کشورهای گوناگون، متفاوت است. این تفاوتها، ناشی از دکترین ها، رویدادها و البته اصطلاحات و زبانهاست. در هر صورت، اصولی که از دیر باز جا افتاده اند باید به طور متناوب مورد تجدید نظر قرار گیرند تا اینکه رواج و شیوع آنها تضمین گردد و نیز به دلیل اینکه هیچ یک از جنبه های لجستیکی ارتش را نمی توان در فراهم آوردن رهنمودهایی برای آینده مشخص کرد، چرا که آینده مانند همیشه نامشخص است. تنها یک چیز را میتوان فرض کرد که تغییرات هرچقدر دامنه دار باشند، همواره پیوند هایی با گذشته دارند. هرگونه نتیجه گیری کلی که از تاریخ در کل بدست آآید، باید شامل اصل تغییر و اصل تداوم باشد.

کل تاریخ- ونه تنها تاریخ نظامی- مطالعه وقایع گذشته، رابطه ی آنها با حال و مناسبت آنها به عنوان درسهایی برای آینده را در پی دارد. اصول به شیوه ای مشابه ایجاد میشوند و در خدمت یک هدف قرار دارند. اصولی که مرتبط با تداوم و تغییر هستند، برای مثال، به طور یکسان در کلیه وظایف نظامی اعمال میشوند و نه فقط در امور لجستیک. در حالی که هیچ جایی از هیچ جهت برای سکون و انفعال وجود ندارد، همانند کلیه واحدهای اقتصادی، نیازی برای ثبات همراه با پویایی وجود دارد. با مد نظر قرار دادن این نکته، مرور ادبیات مربوط به این موضوع، مبین رگه هایی از اشتراک در میان اصول جا افتاده لجستیک و نیز برخی نیازمندی های مربوط به روز آمد کردن است.

در این جا شش اصل پیشنهاد و توضیح داده میشوند.

1- وحدت هدف

2- آمادگی

3- کار آمدی

4- صرفه جویی

5- مسئولیت پذیری

6- ابتکار

هر یک از اصول لجستیک، باید به پشتیبانی اصول جنگ اتخاذ شده توسط نیروهای مسلح پرداخته و با آنها همبستگی داشته باشد؛ همچنین در انتخاب اصول لجستیکی، وابستگی متقابل و تعامل لجستیک با استراتژی، تاکتیک و فرماندهی عملیاتی باید مد نظر قرار گیرد. از همه ی اینها گذشته، اصول لجستیک چیزی نیست جز رهنمودهایی برای کمک به برنامه ریزی و فراهم آوردن قدرت رزمی در زمانها و مکانهای بسیار مهم، به صورتهایی که برای موفقیت عملیاتی از همه مساعد تر باشد.

این اصول نه تجربیات نظری هستند و نه قواعدی برای تبعیت انعطاف ناپذیر. آنها باید به تعلیم و آزمون، بررسی و اصلاح، نظارت و ارزش یابی مفاهیمی چون لجستیک نظامی کمک کنند.

این اصول، نه تنها به شدت تابع شرایط هستند، بلکه همچنین میتوانند کتناقض باشند. برای مثال، پیشنهاد اصل کارآمدی، برای لجستیک متضضمن کفایت است، با این حال نیاز به اقتصاد که در اصل دیگری مستتر است، نشان دهنده این است که ممکن است کفایت همواره دست یافتنی نباشد.

ممکن است مقدار همپوشی، دوباره کاری و تکرار در میان مجموعه ای متشکل از شش اصل مانند اصول دیگری که در اینجا پیشنهاد گردد مشاهده شود. به علاوه، ببعضی از مشخصه ها یا عوامل ثابت به نظر میرسد که در مورد همه و یا اکثر شش اصل پیشنهادی کاربرد داشته باشد.

اینک به بررسی هریک از شش اصل پیشنهادی می پردازیم.

1) وحدت هدف

خدمات لجستیکی اصلی، گوناگون هستند. گرچه هر یک از این خدمات، خدمت جداگانه ای محسوب میشوند، اما آنها با یکدیگر بخش منسجمی از سازماندهی و تلاش لجستیکی شراکتی را تشکیل میدهند. کلیه ی این خدمات که مختلط وهماهنگ هستند- باید تحت فرماندهی یا کنرل مناسب، در کلیه ی سطوح در چارچوب ساختار نیروی نظامی کشور، چه در زمان صلح و چه در زمان جنگ در هم ادغام شوند. این خدمات همواره با یکدیگر، وسایل معاش و ظرفیت کارکردی به نیروی نظامی اعطا میکنند و در صورت لزوم، مواد و خدمات را جهت پشتیبانی عملیات رزمی در اختیار قرار می دهند.

در سطوح بالاتر سازمان نظامی- در وزارتخانه های دفاع و در مراکز فرماندهی عالی نظامی- یکپارچه سازی شراکتی خدمات لجستیکی و ارائه ی شراکتی پشتیبانی لجستیکی، مستلزم وحدت کنترل سیاسی نظامی و وحدت هدایت نظامی است. هدف عبارت است از که سیاستها، برنامه ها و الویتهایی که به صورت شراکتی در مورد آنها اتفاق نظر به وجود آمده است همراه با اهداف لجستیکی و استراتژیکی که به گونه ای مستحکم وضع و تعقیب شده اند، به طور منظم مورد نظارت قرار گیرند و به گونه ای واقع بینانه ارزشیابی شوند.

در سطوح پایین تر- در نیروها، آرایشها و مراکز فرماندهی تاکتیکی- میزان مشابهی از یکپارچه سازی تلاشها و فعالیتهای عملیاتی ضروری است:وحدت در فرماندهی یک منطقه یا بخش خاص عملیات، وحدت در برنامه ریزی عملیاتی و وحدت در ماموریت ها و وظایف محوله. کلیه ی این خدمات، امکان تحقق اهداف استراتژیکی و تاکتیکی را با منابع لجستیکی موجود فراهم میسازد.

طبق این گرایش، اختیارات کامل فرماندهی و برنامه ریزی عملیاتی جامع، کمک ارزشمندی به تلاش برای وحدت هدف در چارچوب نیروها و آرایشها می دهد و هدایت و رهبری پشتیبانی لجستیکی را تسهیل میکند.

در برابر گرایشات دست اندرکاران لجستیک- هنگام به عهده گرفتن وظایف پشتیبانی- مبنی بر ترغیب منافع شخصی جداگانه و ارجحیت دادن به آن نسبت به منافع عام و مشترک، باید مقاومت به عمل آمده و از آن جلو گیری کرد. دست اندرکاران لجستیک از طریق رهبری مستحکم، آموزش خوب و کاربردهای نظامی گوناگون باید نسبت به دورنمای وسیع تر ضروریات نظامی را آسانتر بیابند تا این که منحصرا خود را محدود به کارهای معمول لجستیکی و جزئیات به همان اندازه مهم نمایند.

دست اندرکاران لجستیک نباید در حوزه ی خاص خود محدود بمانند. اگر آنها در چنین وضعیتی باقی بمانند، آنگاه وحدت هدف نیز ممکن است در معرض خطر قرار گیرد؛ چه آنها در یک نیروی واحد کار کنند و چه در نیروی مشترک و یا محیطی چند ملیتی؛ چه آنها تهیه کنندگانی غیر نظامی باشند و چه تدارک رسان هایی نظامی، چه وضعیت عملیاتی باشد و چه غیر عملیاتی و چه در زمان جنگ به سر برند و چه در زمان صلح بهترین راه برای مقابله با محدودیت، اجتناب از تقسیم بندی های بیش از حد و رقابت های داخلی است.

دست اندرکاران لجستیک باید پیوند سودمند تولید کننده مصرف کننده را حفظ کنند و به عنوان واسطه ای نظامی بین کسانی که به طراحی و توسعه، تهیه یا تدارک مواد و تجهیزات می پردازند و کسانی که از تجهیزات و کالا های فراهم شده استفاده میکنند، عمل کنند.

روابط کاری نزدیک دست اندرکاران لجستیک با فرماندهان، ستادها، واحدهای تابعه و تهیه کنندگان مواد و تجهیزات باید به کلیه حوزه های کاری آنها تسری داده شود. درک واطمینان متقابل، همکاری ثمربخش و اقدام به کار گروهی، وحدت هدف را به طوری کلی و نه فقط در امور لجستیکی ایجاد وتقویت میکند.

2) آمادگی

در صورتی که برنامه ریزی عملیاتی شراکتی در بردارنده ی لجستیک باشد، پس برنامه ریزی چیست؟در این چارچوب، میتوان برنامه ریزی را به عنوان فرآیند پیوسته ی سازگاری بلند پروازی های نظامی با مقاصد، تعهدات با توانایی ها، احتیاجات با منابع، وسایل موجود با محدودیتها توصیف کرد. برنامه ها در پی بهینه سازی ظرفیت های اقتصادی، صنعتی و لجستیکی، آمادگی عملیاتی واقعی و اثر بخشی رزمی بالقوه هستند. با این حال، از آنجا که برنامه ریزی، اساس نوعی پیش بینی است و از آنجا که نه دور اندیشی و نه قظاوت نظامی بدون اشکال نمی تواند باشد، بنابراین برنامه های لجستیکی باید شامل حاشیه امنیتی برای احتمالات پیش بینی نشده و غیر قابل پیش بینی باشند. این احتمالات امکان دارد که هم در مواقع اضطراری در زمان صلح و هم در زمان جنگ رخ دهند.

با پیش بینی پیشامد های احتمالی و انتظار سیر عملیات به صورت پیش بینی شده، برنامه ریزان ستاد کل مشاوران لجستیکی آنها همراه با یکدیگر سعی در پیش بینی نیازمندی های نیرو دارند. آنها ممکن است به طراحی ساختار عملیاتی نیروهای موجود در محل بپردازند و ابتدا نیروهای تقویتی منظم (دائمی) و ذخیره (قابل بسیج) را اضافه کنند و سپس به جایگزینی نیروها در صحنه نبرد اقدام کنند.

آنگاه ممکن است به نیروهای تقویتی مجهز وآموزش دیده برای تکمیل آرایش نیروها در نبرد یا تشکیلات واحد ها نیاز باشد. همچنین ممکن تست لازم باشد به جبران ضایعات تجهیزات پرداخت، ضایعاتی که ناشی از خرابی تجهیزات و خساراتی است که در طول نبرد وارد میشود. از طریق دور اندیشی، داوری نظامی و کار ستادی مستمر و پرزحمت و نیز از طریق برآوردهای قابل اطمینان نرخ تلفات و مصرف است که برنامه لجستیکی شروع به تحقق یافتن میکند. این برنامه نیز مانند کلیه برنامه ها مستلزم این است که دائما به هنگام گردد.

برنامه های عملیاتی به بهترین وجه تحت هدایت یک رییس ستاد در هر یک از سطوح ساختاری یک نیروی نظامی تدوین می شود و مورد بازیابی و تجدید نظر قرار میگیرد. وی وظایفی را برای ستاد کل و برنامه ریزان لجستیکی تعیین میکند و به هماهنگی آنها می پردازد و از جانب وزیر کابینه و یا فرمانده ی نظامی عمل کرده و در برابر این مقامات پاسخ گو است. وی تضمین میکند که کلیه ی ملاحظات و مقتضیات از جمله، لجستیکی- به گونه ای شایسته، منسجم و کامل مورد ارزیابی قرار گیرند.

آمادگی لجستیکی، محصول این فرآیند برنامه ریزی عام و پیوسته است. آمادگی تضمیت شده به میزان زیادی گسترش ضروری نیروها و زیر بنای لجستیکی را آسان می سازد و این در صورتی است که بسیج ضرورت داشته باشد. هیچ گونه تغییر بنیادی در زمینه ی سازمانها و نظامها ی پشتیبانی لجستیکی در جریان گذار به حالت جنگی نباید رخ دهد. گذار خوب برنامه ریزی شده، خوب تنظیم شده و آسان، به میزان قابل ملاحظه ای به نیرو ها کمک میکند تا از وضعیت آمادگی عملیاتی زمان صلح به وضعیت اثر بخش رزمی روی بیاورند. در صورتی که برخی تعدیل های لجستیکی ضرورت داشته باشد، آنها به بهترین وجه و به نحوی سریع و قاطع به مورد اجرا گذاشته میشوند. تعدیل های ناشی از فقدان دور اندیشی، فقدان برنامه ریزی و یا فقدان آمادگی، قابل اجتناب بوده و ممکن است عملیات و یا پشتیبانی از عملیات را با تاخیر مواجه ساخته و یا مختل کند. معمولا پیروزی بیشتر با چیزهای همیشه حاضر و آماده میسر است.

3) کارآمدی

پیش از آن که یک نیرو به رزم فرستاده شود، باید کارآمد باشد و عملیات امکان پذیر و پایدار باشد.

برای کمک به کار آمدی، ساختارهای نیرو باید شامل آمیزه ی مناسب و موازنه اجزای متشکله و نسبت مناسب عناصر رزمی به لجستیکی باشد. آمیزه، موازنه و نسبت ممکن است براساس نوع عملیات، محیط فیزیکی و سایر ملاحظات متغییر باشند.

هنگامی که نیروهای مسلح، فاقد اعتبار لجستیکی باشند، پشتیبانی و اعتماد ضربه خواهد خورد. دشمنان، با توجه به این اعتبار ممکن است تشویق به فرصت طلبی و ماجراجویی نظامی شوند، امری که در غیر این صورت حتی تصور آن را نیز به ذهن خود خطور نمی دادند. هنگامی که نیروهای مسلح از خود کفایی لجستیکی و معتبر محروم باشند، منابعی برای موفقیت در اختیار نخواهند داشت. خلاصه اینکه، نیروها به لحاظ عملیاتی کاآمد، نیاز به پشتیبانی لجستیکی مستمر وپایدار دارند.

پایداری لجستیکی به تنهایی تضمین کننده ی کارآمدی عملیاتی نیست. سایر عوامل شامل موارد زیر میباشند:استراتژی ها و تاکتیکهای مناسب، برنامه ریزی وساختار نیروی موثر، تجهیزات خوب، رهبری الهام بخشو فرماندهی مجرب، آموزش مناسب و آمادگی، توانایی رزمی قدرتمندهمراه با ظرفیت کافی برای تقویت وجایگزینی نیرو ها، روحیه ی بالا واعتقاد به یک آرمان. با این حال پایداری لجستیکی، جزء متشکله ی حیاتی عملیات نظامی موفق است. پایداری لجستیکی از طریق ترکیب خودکفایی منابع و نیروی حرکتی به سمت جلو بدست می آید، به طوری که پشتیبانی عقبه از خط مقدم به طور دائم- و در صورت امکان خود به خود- نیازهای عملیاتی را برآورده میسازد، بدونه آنکه فرماندهان عملیاتی و واحدها به طور مکرر نگران رسیدن تدارکات باشند. پشتیبانی لجستیکی کارآمد و پایدار، فرماندهان و نیروهایشان را قادر میسازد تا به اهداف استراتژیکی و تاکتیکی دست یافته و ماموریتها و وظایف عملیاتی شان را انجام دهند و به آنها آزادی عمل، برای به دست گرفتن ابتکار، بهره برداری از موقعیت و اجتناب از فاجعه می بخشد.

نیروهایی که به لحاظ لجستیکی، کارآمد باشند، احتمالا باید تیمهایی متشکل از گروه های متوازن و جمعی نیروهای مختلط باشند. این تیمها قادر به هدایت و پشتیبانی از رزم در سطح مشخصی از شدت برای دوره ای معین از عملیات هستند و همچنین قادرند تا مدت زمانی بدون تدارک رسانی مجدد، کارایی خود را حفظ کنند، زیرا که کار آمدی، متضمن درجه ای از خود کفایی است.

پایداری لجستیکی نیز از این امر تبعیت میکند. پایداری لجستیکی با استفاده از سه ضریب مورد سنجش قرار میگیرد و فراهم میشود:روزهای رزم، نرخ فرسودگی و تلفات، هزینه ها و مصرف ناشی از نبرد و برآورد جایگزینی تجهیزات و کالا ها.

بنابراین خودکفایی لجستیکی عبارت است از تعادل نیازهای برآورده شده یا معین شد ه با منابع موجود. منابع شامل منابعی میشوند که توسط سازمانها و سیستمهای لجستیکی از عقبه تامین میشوند و نیز منابعی که در دسترس خود آرایشات و واحد های رزمی قرارر دارد. خود کفایی تضمین کننده ی انعطاف پذیری عملیاتی و نیز در صورت قطع ارتباط و ایجاد گسست با پشتیبانی عقبه، ادامه کارکرد واحدها و آرایشات است.

کار آمدی لجستیکی در شرایط عملیاتی هنگامی به نحوه موثر تری تضمین میگردد که تاسیسات پشتیبانی پراکنده باشند و مورد حفاظت قرار گیرند. چه این تاسیسات کارخانه های تولیدی باشند یا تاسیسات پایگاهی یا واحد های پشتیبانی صحرایی و یا انبارهای ذخایر عملیاتی. همچنین آنها مستعد این هستند که دچار ازدحام و اختلال شوند. پراکندگی وحفاظت، کارایی آنها را به عنوان امکانات لجستیکی طولانی تر میسازد، بدونه انکه برخوردی با بعضی از اصول جنگ یعنی تمرکز وصرفه جویی در تلاشها پیش بیاید. همانند همه ی موارد اعتدال و میانه روی باید حکم فرما گردد. سیستم های ارتباطاتی و اطلاعاتی مدرن، اینک به گونه ی قابل ملاحظه ای به کنترل، مدیریت و استقرار منابع پراکنده در زمان و مکان کمک میکند. امنیت- اصل دیگر جنگ- باید در مناطق عملیاتی تامین گردد. بنابراین نه امنیت و نه کار آمدی لجستیکی نباید به گونه ای غیر قابل قبول از طریق ایجاد چندین پایگاه لجستیکی، مناطق پشتیبانی و خطوط ارتباطاتی کاهش یابند. پراکندگی بسیار زیاد ممکن است خود کفایی و پایداری یک نیرو را در یک زمان خاص ودر یم منطقه ی خاص تنزل دهد. پراکندگی بسیار اندک و حفاظت بسیار اندک ممکن است باعث از دست رفتن امکانات ارزشمند و غیر قابل جایگزین نیرو شود و آن را به لحاظ لجستیکی و عملیاتی غیر کارآمد سازد.

4) صرفه جویی

اصل جا افتاده ی صرفه جویی لجستیکی، دستخوش سوءتفاهم قرار میگیرد و اشاره به جیره بندی دارد. افزایش صرفه جویی به معنی کاهش تعمدی منابع تا آن حد نیست که پشتیبانی لجستیکی دیگر کار آمد، خود کفا یا پایدار نباشد. درست همانگونه که اثر بخشی محصول مشرک کارایی و صرفه جویی است، تلاش دائمی برای اثر بخشی لجستیکی، مستلزم تصحیح نارسایی ها و حذف هر گونه همپوشی و تداخل غیر ضروری یا دوباره کاری مسئولیت ها و اتلاف منابع ارزشمند است. بنا براین صرفه جویی لجستیکی به معنی استفاده از منابع- خدمات، تسهیلات و ذخایر- به هر گونه ای که کاملا مولد و صرفه جویانه است. تضمین این امر که منابع به گونه ای ماثر مورد استفاده ی نیروهای نظامی قرار گیرند ممکن است اثرات سوء محدودیتهای مربوط به تجهیزات و خدمات را- که غالبا از خارج و به طور ناگهانی بر نیروها تحمیل میگردد- کم تر کند. صرفه جویی لجستیکی همچنین به معنی ایجاد یک توازن معقول بین تضمین بیش از حد و تضمیت کمتر از حد لزوم است:این کار از طریق فراهم آوردن منابع نه به مقدار بسیار کم و نه به مقدار بسیار زیاد، بلکه به اندازه ی کافی است. علاوه بر این، صرفه جویی لجستیکی به معنی ایجاد موازنه معقول بین اثر بخشی نقش ها و اثر بخشی هزینه ها از طریق صرفه جویی بدونه محدود کردن نابجای عملکرد، وظیفه ای رزمی یا پشتیبانی است.

طراحی وتولید تجهیزات نظامی با قابلیت اطمینان، نگهداری و مقاومت بهینه میتواند زمان از رده خارج بودن (downtime) تجهیزات را کاهش دهد، یعنی دوره ای که تجهیزات کار نمی کنند و بنابراین برای استفاده در دسترس نیستند و همچنین میتوانند اعتماد استفاده کننده را نسبت به تجهیزات افزایش دهند. بازرسی منظم ونگه داری پیش گیرانه همچنین قابلیت خدمت رسانی تجهیزات را افزایش دهد. در صورتی که تجهیزات خراب شوند و یا اینکه در نبرد خسارت ببینند، توانایی تعمیر در خطوط مقدم، ارزش استفاده از تجهیزات در نبرد وقابلیت خدمت رسانی آنها را بهینه می سازد. در صورتی که تجهیزات باید برای پشتیبانی از تاسیسات نگه داری عقبه تخلیه گردند، توجه ماهرانه میتواند نیاز به جایگزینی تجهیزات صدمه دیده در نبرد را کاهش دهد. کلیه این اقدامات به بهبود اثر بخشی نقش ها و اثر بخشی هزینه ها کمک میکند.

همچنین، صرفه جویی لجستیکی از طریق دوره های طولانی تولید تجهیزات نظامی جهت کاهش هزینه های واحد و یا از طریق استفاده از مدلهای غیر نظامی مناسب جهت نجات یافتن از تهیه ی مدلهای خاص نظامی گران قیمت، هنگامی که این مدلها واقعا اساسی نیستند، بدست می آید. به علاوه تغییرات ظاهری که در جریان تولید یا جریان عمر مفید تجهیزات، همواره کارا نیستند، تغییرات کارکردی اثر بخشی و کارایی نقش تجهیزات را افزایش میدهد. به علاوه، طولانی تر ساختن عمر مفید تجهیزات ممکن است جایگزینی آنها را که بسیار گران قیمت است، به تعویق اندازد. از سوی دیگر، به تاخیر انداختن جایگزینی ممکن است باعث افزایش هزینه های نگه داری در آینده شود. ورود به موقع تجهیزات جدید که با برآورد اولیه ی از میزان قطعات و لوازم یدکی تکمیل میشود، ممکن است به لحاظ نقش و هزینه، کارایی و اثر بخشی بیشتری داشته باشد.

صرفه جویی اقتصادی، همچنین از طریق انتخاب تجهیزات مناسب برای ایجاد و خرید، مشخص ساختن میزان صحیح پیچیدگی و استحکام آنها و گزینش بهترین تولید کننده به دست می آید. تصمیمات آگاهانه باید بین موارد زیر صورت گیرد :مدلهای چند نقشی و تک منظوره، طراحی های ثابت شده و آخرین تکنولوژی، پایگاه تولید جا افتاده ی بسیار تخصصی و نسبتا محدود، پایگاهی وسیع تر با ریسک بیشتر و رقابتی تر، زمان انتظار طولانی و تهیه تجهیزات به صورت حاضر و اماده و با عرضه به موقع و نیز بین اقلام قابل تعمیر و دور ریختنی. به علاوه، استاندارد کردن تجهیزات تخصصی کردن تولید، احتمالا به لحاظ لجستیکی و نیز عملیاتی، هم به سود نیرو های ملی و هم به سود نیروهای چند ملیتی است.

به علاوه، صرفه جویی لجستیکی از طریق عقلانی سازی و بهبود پشتیبانی در داخل نیرو میسر می گردد. پایگاه ها و تاسیسات لجستیکی عظیم ممکن است صرفا برای حفظ و نگه داری خود منابع بسیار زیادی را جذب کنند و این در حالی است که گزینه های ارزان نیز کفایت میکنند. استفاده ی بیشتر از غیر نظامیان و مقاطعه کاران در زمان صلح ممکن است امکانات نظامی را برای مقاصد دیگر آزاد کند، به شرطی که به آمادگی عملیاتی لطمه نخورد. هواپیما های حمل نقل میتوانند وسایل سریع تر و انعطاف پذیر تری برای نقل وانتقال لجستیکی باشند. با این حال، اگر این هواپیماها در حین پرواز بخش بزرگی از سوخت موجود در مخزن خود را مصرف کنند، ممکن است شکل کند رو تر، کم تر انعطاف پذیر و صرفه جویانه تری از حمل و نقل ترجیح داده شود. انبارهای عملیاتی و ذخایر جنگی که برای مدت زمان طولانی در سیستم عرضه نگه داری می شوند، ممکن است در عمل به گونه ای غیر دقیق، بازتاب نیازهای روز آمد شده، برآورد شده و یا واقعی باشند. میزان نسبی مهندسی و نگه داری تجهیزات در زمان صلح اغلب از نیازهای جنگ فراتر میرود. در چارچوب اتحادهای نظامی، قابلیت بیشتر عملیات متقابل، پشتیبانی متقابل و خدمت رسانی میان نیرو ها، ممکن است به لحاظ اقتصادی صرفه جویانه باشد.

نیروی مشترک و یک پارچه بین المللی مناسب به لحاظ لجستیکی، صرفه جویانه و کاراست و ممکن است همچنین به لحاظ عملیاتی موثر باشد. برنامه ها و سیاستهای تجهیزاتی، در صورتی که به طور متمرکز بر روی آنها توافق شده باشد، لجستیکی که به طور متمرکز هدایت شده باشد و فراهم آوردگان آن دارای هماهنگی باشند و مدیریت منابع، در صورتی که به طور متمرکز اعمال گردد، میتوانند به نفع کشورها و اتحادهای نظامی باشند. مدیریت انواع خاصی از اقلام تجهیزاتی، در صورت موجودی مشترک، توسط نیرویی که استفاده کننده ی عمده آن به شمار می آید و عقلانی سازی پشتیبانی لجستیک پایگاهی، میتواند هزینه های ثابت را کاهش دهد. رقابت کنترل شده بین تولید کنندگان دفاعی، برای سفارشات در حال کاهش و بین نیروهای مسلح برای منابع محدود نیز میتواند دارای مزایایی باشد. صورت حساب های در حال افزایش لجستیک، نیروهای نظامی را وادار می سازد تا کلیه ی تدابیر موثر برای یک پارچه ساختن لجستیک، به عنوان وسیله ای برای نیل به صرفه جویی های احتیاط آمیز و عملی را مدنظر قرار دهند.

5) مسئولیت پذیری

در یک سیستم عرضه، که به گونه ای ماثر باسخ گو باشد، رده ها و تاسیسات پشتیبانی نیازهای قابل پیش بینی را در مقادیر روزانه پیش بینی شده عمدتا به صورت خود به خود به سمت جلو هدایت می کنند و واحدهای وابسته، نیازهای پیش بینی نشده ی خود را از طریق درخواست اقلام خاص از عقبه تامین میکنند. در یک سیستم نگهداری، که به گونه ای ماثر پاسخ گو باشد، تیم های متخصص سیار، در صورت امکان، تعمیرات را در خطوط مقدم انجام می دهند. هنگامی که وظایف فرا تر از توانایی آنها باشد و یا اینکه از الویت پایین تری برخوردار باشد، تجهیزات قابل تعمیر به کارکاه ها برگردانده میشود و در آنجا معایب و خساراتشان ترمیم شده و به واحدبازگردانده میشود. در یک سیستم تخلیه و درمان پرسنل مجروح که به گونه ای ماثر پاسخ گو باشد، کمکهای اولیه و مراقبت های پزشکی ماهرانه به محض آنکه قابل اجرا باشند، در مورد مجروحان اعمال میگردند. اگر امکانات درمان در خط مقدم مناسب و یا موجود نباشد، مجروحان توسط آمبولانسهای در حال انتظار به بیمارستانهای صحرایی و عمومی انتقال می یابند و هنگامی که کاملا بهبود پیدا کردند، معمولا به واحدهای خود باز میگردند. سایر سیستم های پشتیبانی لجستیکی نیز به همین شکل در برابر نیازهای عملیاتی پاسخ گو بوده و نیز در برابر اولویتهای رزمی حساس هستند.

خدمات وتسهیلات "لجستیکی پاسخ گو"در انتظار تغییر وتحول هستند. آنها فقط زمانی که تغییراتی رخ می دهد، از خود واکنش نشان نمیدهند. با افزایش پشتیبانی در یک بخش و کاهش آن در بخش دیگر، تغییراتی به گونه انعطاف پذیر صورت میگیرند تا نیازهای عملیاتی و تاکتیکی تغییر یافته را برآورده سازند. از این رو، تغییرات، پاسخ گوی برنامه ها و الویتهای در حال تحول فرمانده می گردند. در صورتی که کنترل متمرکز پشتیبانی لجستیکی ضرورت داشته باشد در یک بخش خاص، در یک سطح مشخص در چارچوب یک نیرو یا برای یک دوره ی زمانی معین- این امر در جهت بهبود واکنش انعطاف پذیر صورت میگیرد و نه در جهت تضعیف یا محدود کردن اختیارات و مسئولیت کلی فرمانده عملیاتی.

تجربه نشان میدهد که طرح های عملیاتی تدوین شده در زمان صلح نیازمند آن هستند که دائما مورد تجدید نظر قرار گیرند و طرهایی که در آن زمان جنگ تدوین می شوند نیز لازم است دائما اصلاح گردند.

در واقع، طرحهای زمان صلح به ندرت با شرایط واقعی سازگارند و نیازمندیهای واقعی دوران جنگ را برآورده می سازند. دست اندر کاران پاسخ گو و مسئول لجستیک ممکن است منتظر وقوع مواردی باشند و با پیش بینی های لازم طرح را تعدیل کنند، اما آنها همچنین باید وقایع ونیازهای غیر قابل پیش بینی را نیز مد نظر داشته باشند. مسئولیت پذیری و پاسخ گو بودن دست اندکاران لجستیک قابل تحسین است، اما اگر آنها قادر به حفظ پاسخ گویی در تمام دوره ی جنگ، رشته ی عملیات و یا نبرد باشند، عملکردشان در سطحی عالی است. هر دو هدف مستلزم احساس تعهد پیگیر نسبت به انجام وظیفه و توجه به جزئیات است.

چالشها و فقدان استراحتی که دست اندرکاران لجستیک و واحدهایشان با آن در تمرینات سازمان صلح مواجه می شوند، تنها گوشه ای از وظیفه ی شاق آنها در زمان جنگ را نشان میدهد.

6) ابتکار

اگر اصول پیشنهادی کارآمدی و صرفه جویی اندکی متناقض به نظر می رسند اصول مسئولیت پذیری و ابتکار مطمئنا مکمل یکدیگر اند.

دست اندرکاران لجستیک و نیز کلیه ی سربازان و افسران تنها در صورتی میتوانند به خطرات و مشکلات جنگ پاسخ موثر بدهند که افرادی مبتکر باشند. افرادی که همه فن حریف باشند.

با نگاهی به عقب از تجربیات گذشته استفاده میکنند تا با شایستگی تمام با چالشهای غیر منتظره مقابله کنند. آنها ممکن است مجبور بهترمیم آرایش یا واحدهای درگیر نبرد به بهترین شکل ممکن باشند، به گونه ای که این نیروها قادر به از سر گرفتن عملیات شوند. آنها ممکن است مجبور به اوراق کردن تانکی که در جریان نبرد خسارت دیده برای استفاده از لوازم یدکی آن گردند و بدین ترتیب تعمیر تانک دیگری را برای رساندن آن به حد استاندارد جهت مورد استفاده قرار گرفتن در نبرد میسر سازند و یا اینکه در تجهیزات تغییراتی به وجود آورند، به طوری که تجهیزات مزبور بتوانند در مدت زمانی کوتاه پس از صدور فرمان، نقش عملیاتی متفاوت از آنچه که برای آنها طراحی شده ایفا کنند. نیرو ها مکن است مجبور شوند خوراک خود را از منابع موجود در زمین منطقه عملیاتی تامین کنند و از منابع محلی استفاده به عمل آورند و یا بر دیگر اشکار غیر متعارف عرضه وابسته گردند.

ابتکار، ناشی از مهارت عملی است و نگرش ذهنی مثبتی را ایجاب میکند. تخیل و نبوغ به مبتکر کاردان کمک میکند تا در زمانهای بحران، ابتکار را حفظ کند. با این حال، ایجاد مهارت و نگرش های صحیح در زمان صلح مشکل است؛ بنابراین، ابتکار در جنگ غالبا باید خود جوش باشد.

برخی چنین استدلال میکنند که به دلیل آنکه تکنولوژی پیشرفته، افراد متصص را پرورش میدهد، نظامیانی که متخصص نیستند دیگر مانند گذشته خود اتکا و خود کفایی نمی تواند باشد. ارتشهایی که به طور سنتی بر تجهیز افراد تاکید می کردند، اینک دل مشغولی شان را تامین خدمه برای تجهیزات تشکیل می دهد. هینگامی که تجهیزات از کار افتند، افراد غیر متخصص و غیر کاردان ممکن است تقصیرها را متوجه تکنولوژی نموده و در پی جایگزینی برای آن برآیند. مثالی که اغلب ذکر میشود مربوط به تقسیم مسئولیت و کار بین خدمه تانکها و متخصصان نگهداری است. در زمان صلح، آموزش خدمه ممکن است محدود به سرویس منظم و تنظیمات جزیی باشد و متخصصان در کار تعمیرات شرکت داشته باشند. در زمان جنگ، هنگامی که متخصصان ممکن است برای کمک به دسترس نباشند، انجام تعمیرات و عل نگه داشتن تانکها برای خدمه ی آنها در حکم مرگ و زندگی است. بنابراین احتمالا آماده سازی عملی افراد غیر متخصص، کاردانی وابتکار آنها را در مواقع بحران افزایش می دهد، درست همانگونه که آموزش کمک های اولیه، جان نظامیان مجروح بی شماری را در نبرد نجات داده است.

ابتکار تنها استعداد فردی نیست؛ لجستیک مبتکرانه میتواند به صورت دسته جمعی نیز آموخته شود. برای مثال، واحدها و آرایشها به لحاظ لجستیکی خودکفا و تیمهای نیروهای مختلط دارای خود اتکایی و خودکفایی به شکل یک پارچه هستند. این واحد ها و آرایش ها به صورت بالقوه، مبتکر بوده و وابستگی کمتری به پشتیبانی تخصصی منطقه عقبه دارند. فرماندهان، ستاد کل و دست ندرکاران لجستیک با همکاری با یکدیگر حوزه وسیعی را در اختیار داشته و نیاز غیر قابل انکاری به برنامه ریزی و تشویق پشتیبانی مبتکرانه از عملیات نظامی دارند.

و آخر اینکه

چالشهای لجستیکی محض (پیش بینی و تعیین نیازها) و لجستیک کاربردی (برنامه ریزی، تدارک و تامین پشتیبانی) امروزه نیز همانند گذشته دشوار هستند. طراحی پشتیبانی، جهت پایدار نگه داشتن یک نیرو ی واکنش سریع کوچک در چار چوب یک عملیا ت خاص، به اندازه ی انباشت ذخایر عظیم منابع در طی دوره طولانی جنگ چالش برانگیز و حیاتی است. با توجه به وابستگی بیشتری که به صورت عاقلانه ای به وسایل سریع تر نقل و انتقال لجستیکی و شیوه های تدارکاتی «به موقع» و سیستمهای اطلاعاتی مدیریت(اینک موجود)پدید آمده است، این امکان وجود دارد که روزهای تاسیسات لجستیکی پایگاهی وسیع، دائمی و گران قیمت به سر امده باشد.، اما احتمالا روزهای لجستیک «با منابع مالی اندک» که ویژگی آن جیره بندی منابع و تحقیقات مالی است، هرگز به سر نخواهد آمد. منابع تخصیص داده شده به پشتیبانی نظامی، احتمالا همواره بسیار کمتر از آن چیزی هستند که باید به کار برده شوند.

تجربه وکاردانی لجستیکی صحیح باید هنگام تصمیم گیری درباره ی سازمان و روش های مورد نیاز برای نیل به آمادگی عملیاتی موثر و پشتیبانی خدمات رزمی موثر به کار بسته شود. اصل تداوم، سکوی مستحکمی به وجود می آورد که از آن میتوان لجستیک عملیاتی را فراهم کرد در حالی که اصل تغییر، بر نقش سازنده ای تاکید می گذارد که افکار مبتکرانه، نوآورانه و جدید باید در تعیین موثرترین شکل پشتیبانی لجستیکی برای آینده ایفا کنند.

هیوستون(Huston) در کتاب استادانه خود در باره ی لجستیک، با عنوان «ارکان جنگ»ادعا میکند :«منطق چنین میگوید و برنامه ریزان نظامی چنین ترجیح میدهند که چنین باور داشته باشند که برنامه های لجستیکی از برنامه های استراتژیکی ناشی میشوند». و سپس در ادامه به رشته ای از مثالها، در جریان جنگ جهانی دوم یاد آور میشود:«هنگامی که تصمیمات استراتژیک سطح بالا، بیشتر مبتنی بر محدودیتهای لجستیکی بودند تا مبتنی بر ملاحظات دیگر، از این رو نیاز به برآورد کلیه عوامل و آمیختن کلیه ملاحظات هنگام برنامه ریزی های عملیاتی و تصمیم گیری های فرماندهی و نیز هنگام انجام کلیه ی تدارکات و برآورده کردن کلیه ی نیازمندی ها پشتیبانی وجود دارد.»

"وان کروله" دراثر عمده و جدید تر خود تحت عنوان «تدارکات جنگ»میگوید:«هدف سازمان نظامی بسنده کردن به کمترین تعداد نیروهای پشتیبانی نیست، بلکه ایجاد بزرگترین نیروی رزمی ممکن است.»

درسهای لجستیکی از رشته عملیات گذشته باید به گونه ای واقع بینانه ضبط و به شیوه ای توصیفی ارائه شود و اگر این درسها برای آینده نیز معتبر باشند، باید به دقت تدریس شده و به طور جدی یاد گرفته شوند. تنها با برطرف ساختن کلیه این نیازمندی هاست که ما مطمئن خواهیم شد که درسهای ارزیابی شده ی گذشته به گونه ای مناسب در آینده نیز به کار بسته خواهند شد و از آنها غفلت و چشم پوشی به عمل نخواهد آمد.

تذکر این نکته لازم است که نسبت دادن اتوماتیک عملکرد رزمی و پشتیبانی نیرو ها طی آموزشهای زمان صلح به شیوه ای که آنها در یک جنگ واقعی در پیش خواهند گرفت، امری اشتباه است که باید از آن اجتناب گردد. تنها اگر تمرینات عمده زمان صلح به گونه ای واقع بینانه عملکرد لجستیکی آنها را به آزمون بگذارند، ما میتوانیم نتیجه گیری های معتبری درباره ی آمادگی عملیاتی و اثر بخشی رزمی اتخاذ کنیم.

فرماندهان نظامی و برنامه ریزان عملیاتی ارشد، که ممکن است فاقد تجربیات عملیات همه جانبه باشند- و البته از این نظر تقصیری متوجه آنها نیست- نیاز به دریافت مشاوره ی لجستیکی صحیح دارند.

تنها با دستیابی به بهترین مشاوره ها، آنها قادر به قضاوت های نظامی آگاهانه و تصمیم گیری های موثر هستند. همچنین مشاوره در باره ی لجستیک باید به سیاست مداران دخیل در بسیاری از موقعیتهای اضطراری نظامی یا جنگ منتقل گردیده و توسط آنها درک شود.

باید از دست اندر کاران لجستیک بی توجه، مغرور و فاقد خلاقیت که ممکن است کلیات عامی را به عنوان راه حل ارائه دهند و یا اینکه به منظور حفظ موضع غیر جنجال بر انگیز و نیز عدم جلب توجه در جریان مسیر شغلی حرفه ای طولانی و گاه بدونه هیچ ویژگی خاص به خود اجازه اتلاف منابع و عدم کارآمدی را بدهند، احساس نگرانی کرد. تنها در صورتی که دست اندرکاران لجستیک آماده باشند تا آشکارا و مصمم و ثابت قدم بوده و هنگامی که شرایط ایجاب کند با تندی رفتار کنند، نارسایی ها برطرف خواهد شد و پیشرفتهایی صورت خواهد گرفت.

کاهشهای دلبخواهی و بدونه آتیه بینی در زمان صلح، ممکن است خلاء های بزرگی را در پشتیبانی لجستیکی در زمانهای اضطراری و یا جنگ پدید آورد. هنگامی که مصیبتی رخ میدهد، برطرف کردن نارسایی ها، قطعا بسیار دیر شده و کاری بسیار دشوار می باشد.

سر انجام اینکه، ذکر این نکته نیز لازم است که تداوم تغییر پدیده دائمی لجستیک نظامی مانند هر اقدام ارزشمند دیگری است و این امر بر اهمیت برنامه ریزی و کنترل تغییر، در حال حاضر و نیز آینده تاکید میکند.

منبع : سایت باشگاه

نویسنده : حسین اژدر