چندی پیش موسسه تحقیقات صلح بین المللی استکهلم در کشور سوئد در پژوهشی مفصل پیرامون مسئله واردات هنگفت تسلیحات به منطقه خاورمیانه اعلام داشت که میزان خریدهای تسلیحاتی در کشورهای عربی منطقه خاورمیانه در چهار سال گذشته یعنی از سال ۲۰۰۴ تا سال ۲۰۰۸ بالغ بر ۳۸ درصد افزایش داشته است. بنا به پژوهش این موسسه معتبر بین المللی، امارات متحده عربی به عنوان بزرگترین خریدار سلاح خاورمیانه (مقام سوم جهانی بعد از چین و هند) و ایالات آمریکا و فرانسه نیز به عنوان بزرگترین صادرکنندگان سلاح به این منطقه بحرانی به شمار می روند و هم اکنون این منطقه را باید به عنوان بازار اول تسلیحات در سراسر جهان لقب داد.
اغلب کشورها، از جمله ایالات متحده آمریکا بارها و بارها از خدمت اجباری نظامی استفاده کردهاند.
فارغ از دیدگاهی که ممکن است افراد مختلف درباره سیاستهای نظامی یا دفاعی داشته باشند، خدمت اجباری نظامی جنبههای اقتصادی بسیاری دارد که از دید بیشتر اقتصاددانان، ذاتا غیرمنصفانه و ناکارآمد است. این پرسش که آیا خدمت اجباری نظامی باید وجود داشته باشند یا خیر، در واقع معادل این پرسش است که آیا فواید و منافع انتظاری این امر از مضرات آن بیشتر است یا کمتر.
خطوط قرمز امنیتی در رژیم صهیونیستی
مروری بر جنگهای گذشته رژیم صهیونیستی و
حساسیتهای امنیتی ابراز شده ازسوی این رژیم، نشانگر خطوط قرمز امنیتی
متعددی است که عبور از آنها موجببرخورد جدی، تشدید خطر جنگ و نزدیک شدن به
آن اعلام شده که تحت عناوین زیرطبقهبندی شدهاست :
1ـ بههم خوردن موازنه نظامی در منطقه به
نفع اعراب (موازنه نظامی همیشه باید بهنفع رژیم صهیونیستی باشد); مانند
جنگ 1956 که در اثر خرید تجهیزات جدیدنظامی توسط ناصر از چکسلواکی به وجود
آمد و همچنین استقرار موشکهای سامـ 6 سوریه در کوهستان جنین لبنان که
موجب اقدام نظامی و بمباران هوایی رژیمصهیونیستی در 1981 شد.
2ـ اتحاد سیاسی ـ نظامی چند کشور عربی که به
مرحله اقدام نظامی نزدیک شده باشد;مانند جنگ 1967 که در اثر اتحاد مصر،
سوریه و اردن، و تصمیم جدی آنکشورها برای مقابله با رژیم صهیونیستی به
وجود آمد.
تحلیل بر روند اوضاع غزه در نبرد 22 روزه حماس و اسرائیل
در تابستان سال 2006 میلادی، با خاتمه جنگ 33 روزه حزبالله و اسرائیل، جنبش شیعی حزبالله لبنان نه تنها در داخل این کشور، که در سراسر جهان عرب به نماد مقاومت در برابر قدرت نظامی اسرائیل مبدل شد و اعتبار نظامی رژیم اشغالگر قدس را زیر سؤال برد. زمامداران صهیونیست، تجربه جنگ 33 روزه لبنان که نتیجهای جز تحقیر توان نظامی اسرائیل و سرشکستگی برای آنان نداشت را فراموش نکردهاند.
واگذار نمودن حاکمیت باریکه غزه به تشکیلات خودگردان
فلسطین و خلع ید از حماس در غزه یکی از اهداف راهبردی اسرائیل در تهاجم به غزه میباشد
که در حال حاضر وارد هفته چهارم خود گردیده و پس از اجرای حملات گسترده هوایی که
به عنوان شدیدترین حملات هوایی طی دهههای اخیر نام برده شده است، جنگ را وارد فاز
دوم یا زمینی نموده است. در این تهاجم وحشیانه که مرور اخبار رویدادهای آن، دل هر
انسانی را به درد میآورد، سران اسرائیل امیدوارند تا با حصر طولانی مدت نوار غزه
و اعمال فشارهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی بر حماس و متعاقب آن تحمیل جنگ همه
جانبه بر غزهنشینان، آنان را نسبت به عملکرد حماس در تمام زمینهها ناامید ساخته
و مردم تحت محاصره طولانی مدت غزه را به نافرمانیهای مدنی منجر به عدم حمایت از
حماس ترغیب و زمینه را برای تداوم رهبری توسط تشکیلات خودگردان فلسطین در این
منطقه فراهم سازند.
ادامه مطلب ...
روزنامه لوفیگارو نوشت: موفقیت عملیات سه مرحله ای اسرائیل به غزه زمانی
با تردید جدی روبرو شد که کارشناسان نظامی اسرائیل دریافتند که مبارزان
سلحشور حماس یک برگ برنده بزرگ دارند؛ «شبکه تونل های زیر زمینی»
به گزارش الف، روزنامه فرانسوی لوفیگارو در گزارشی به قلم "ژرژ مالبرونو"
با اشاره به شبکه پیچیده تونل های زیرزمینی که رزمندگان حماس برای ضربه
زدن به نظامیان اسرائیلی از آن استفاده می کنند، نوشت: بیش از 1000 تونل
زیرزمینی به نیروهای حماس این امکان را می دهد که همه جا حضور داشته باشند
بدون آنکه دیده شوند.
این گزارش با تشریح پیشینه احداث این تونلها، می افزاید: مدت زیادی بود که
این تونلها وجود داشت، اما کسی آنها را ندیده بود، تا زمان انتفاضه دوم
در سال 2000 که مالکیت آنها تحت نظارت مسئولان سازمان های امنیتی تشکیلات
خودگردان فلسطینی قرار گرفت.
رضا بغدادی(فصلنامه سیاست دفاعی)
نوشتار حاضر، تحلیلی پژوهشی در موضوع فرایند تصمیم به جنگ در رژیم صهیونیستی است وپردازش محتویات مقاله بر مدار بررسی این عناصر صورت گرفته است که فرایند سیاستگذاریدفاعی ـ امنیتی این رژیم، با توجه به عناصر تصمیمسازی نظامی ـ امنیتی و روابط ناظر بر اینتصمیمسازی و اهمیت نهادهای بوروکراتیک مسئول در این فرایند و همچنین شرایط داخلی وخارجی مؤثر در تصمیم به جنگ، چه هستند و از سویی رژیم صهیونیستی چه سطحی از خشونت درجنگ را بهکار میبرد، و الزامات و محدودیتهای جنگی این رژیم کدامها هستند؟ در پایان مقاله به جمعبندی ملاحظات کلی ناظر بر توانمندیها و آسیبهای نظام تصمیمگیریرژیم صهیونیستی و پاسخی که به آسیبها میدهد، پرداخته میشود; و در نهایت نتیجهگیری مقالهمعطوف به بیان شرایطی میگردد که رژیم مزبور، راحتتر و روانتر دست به تصمیم جنگی میزند.
خلع سلاح
و کنترل تسلیحات کشتارجمعی همواره یکی از مهمترین مسائل مطرح در سطح نظام بین
الملل و به خصوص در میان قدرت های بزرگ بوده است. در این بین تلاش برخی کشورهای
غربی به رهبری ایالاتمتحده جهت حذف معاهدات خلع سلاح و کنترل تسلیحات از حوزه
حقوق بینالملل، دغدغه های نوینی را به همراه داشته است. از این رو در شرایطی که
مخارج و بودجههای نظامی جهان طبعا بعد از پایان جنگ سرد باید به سمت کاهش حرکت میکرد،
با این حال افزایش بودجههای نظامی در جهان، بیانگر این مسئله است که هنجارهای
حقوقی بینالمللی خلع سلاح و کنترل تسلیحات، تا حد زیادی در دستیابی به اهداف خود
ناکام مانده اند. در جدیدترین اقدام ها برای دستیابی به توافقی جامع جهت کنترل
تسلیحات راهبردی میان روسیه و آمریکا نیز به نظر می رسد تلاش های طرفین بی نتیجه
باقی بماند. مطلب حاضر نگاهی گوتاه به پیشینه ی تاریخی کنترل تسلیحات میان روسیه و
آمریکا دارد و سپس موانع دستیابی به توافقی نوین میان طرفین را مورد بررسی قرار می
دهد.