ویژگی‌های جنگ ناهمگون


تألیف: علی قاسمی و حسین بابایی 

چکیده:
رویکرد جدید در جنگهای چند سال اخیر، تفاوت توانایی کشورها در بعد فناوری و بهرهگیری از نقاط ضعف و آسیبپذیر دشمن، استفاده از فناوریهای پیشرفته، از روشهای مبتکرانه برای دستیابی به موضع برتر و تضعیف اراده دشمن، موجب ناهمگون شدن جنگها گردیده است. این رویکرد جدید باعث تغییر تحول در ساختار کلی جنگهای آینده گشته و ماهیت جنگهای آینده را نیز تغییر داده است. البته قدمت مفهوم جنگ ناهمگون برابر با قدمت مفهوم خود جنگ است و حمله به نقاط ضعف دشمن با ابزار جدید و ناشناخته و در عین حال پرهیز از رویارویی با توانمندیهای دشمن قدمتی به دیرینه خود جنگ دارد. اما مطلب قابل تأمل که بیش از پیش نیازمند بررسی است، شناخت تعاریف ناهمگونی و عدم تقارن در جنگهای آینده است چرا که برای اتخاذ چنین شیوهای، باید با مفاهیم و ویژگیهای جنگ ناهمگون آشنا بود و روشهای جنگ دشمن را تحلیل و متناسب با آن راهکارهای مناسب را طرحریزی نمود. لذا این پژوهش با نگاهی گذرا به مفهوم و ویژگیهای جنگهای ناهمگون، صحنه نبرد جنگهای آینده را ترسیم میکند.

مقدمه
جنگ به عنوان پدیدهای اجتماعی، مفهومی ناشناخته است و برای آن تعریف و گزینههای مختلف و متنوعی ارائه شده است. هر اندیشمند و صاحبنظری در علوم سیاسی، نظامی، اجتماعی، جامعه شناسی و ... برپایه بینش و گرایش و از دیدگاه مطالعاتی خود، جنگ را به گونهای تعریف و تبیین کرده است. عدهای جنگها را براساس حجم و مقدار آتش، برخی از نظر دامنه جغرافیایی، برخی از نظر نوع سلاح به کار رفته و در مهمترین رویکرد برخی به جنگهای ناهمگون اشاره کردهاند. رزم در برابر نیروی ناهمگون تهدید جدیدی نبوده و از دیرباز در عملیاتها و جنگها وجود داشته است. اما آنچه که باید مورد توجه قرار داد، ویژگیها و تاکتیکهای جدید جنگهای ناهمگون و ویژگیهای صحنه نبرد آینده باشد.
بنابراین شناخت تعاریف ناهمگونی و عدم همگونی در جنگهای آینده لازم است، چرا که برای اتخاذ چنین شیوهای باید روش جنگ دشمن را تحلیل و متناسب با آن راهکارهای مناسب را طرحریزی نمود. در حقیقت، ناهمگونی یعنی تفکر، سازماندهی و اقدامی متفاوت در مقایسه با دشمنان، به روشی که مزیت ها و توانمندیهای خود را به حداکثر رسانده و از نقاط ضعف دشمن بهرهبرداری و آزادی عمل بیشتری را کسب و در نهایت ابتکار عمل را به دست آورد. اتخاذ شیوه رزم در برابر نیروی ناهمگون در تفکر، طرحریزی و اجرا که برخاسته از توان بالای دشمن و نامتوازن بودن نیروها از تمام جنبههای مورد بررسی میباشد، باعث میگردد که ابتکار عمل از دشمن سلب و مؤلفههای قدرت او ناکارآمد شده  و با پذیرش ضریب بالایی از آسیبپذیری، شکست وی حتمی شود.
در سال 1995 (راهبرد نظامی ملی آمریکا) با تعریف تروریست، کاربرد یا تهدید به وسیله سلاحهای کشتار جمعی و همچنین استفاده از جنگ اطلاعات را به منزله توجه به گرایشهای ناهمگون مورد توجه قرار دا و در سال 1997 در گزارش چهار سالانه بررسی دفاعی ایالات متحده مفهوم تهدید ناهمگون مورد توجه جدی قرار گرفت. البته ذکر این نکته حائز اهمیت است که این چنین جنگی، یک جنگ نو و تازه نیست، بلکه در طی قرون متمادی، جنگ جویان همواره به دنبال راه و روشی برای خنثی کردن و اجتناب از اعمال قدرت دیگری در جنگها علیه همدیگر با تکیه بر نقاط قوت خود علیه نقاط ضعف دشمن بودهاند و در هر گوشه و کنار دنیا از راهبرد ناهمگون همواره سود میجستند. به همین منظور برخی قدمت مفهوم جنگ ناهمگون را برابر با قدمت خود مفهوم جنگ میدانند به همین دلیل ژنرال گرینج مسئول اجرایی معاون رئیسجمهوری وقت آمریکا در اواخر قرن 20 از جنگ ناهمگون با نام روش قدیم و نگرانی جدید در مقالهای تحت عنوان همین نام یاد کرد.

تعاریف و مفاهیمی از جنگ ناهمگون
1 . جنگ ناهمگون یک دانش واژه نظامی است که برای توصیف نوعی از جنگ استفاده میشود که طرفهای درگیر در آن از حیث فناوری و تواناییهای نظامی در جنگ در یک سطح قرار ندارند، به همین سبب روشهای مورد استفاده آنان در جنگ علیه یکدیگر، متفاوت از هم است.
2 . ستاد مشترک ارتش آمریکا نیز تعریفی در خصوص مفهوم ناهمگون ارائه مینماید. از نظر آن ستاد، جنگ ناهمگون عبارتست از:  به کارگیری رویکردهای غیرقابل پیشبینی یا غیرمتعارف برای خنثی نمودن یا تضعیف قوای دشمن و در عین حال بهرهبرداری از نقاط آسیبپذیر او، از طریق فناوری غیرقابل انتظار یا روشهای مبتکرانه.
3 . جنگ ناهمگون جنگی است که در آن طرفین درگیر از لحاظ دسترسی به امکانات رزمی، با هم تناسبی نداشته و در یک سطح یکسان قرار ندارند لذا احتمال کاربرد یک طرفه نیروی نظامی از سوی قدرت برتر بر ضد دیگری وجود دارد.
4 . جنگ ناهمگون به حالتی اطلاق میشود که دو یا چند جبهه مخالف در برابر هم قرار گرفته باشند و یکی از طرفین قدرت نظامی کمتری نسبت به دیگری داشته باشد و برای پیروزی و نه پذیرفتن تسلیم، از هر روشی خواه متعارف و یا غیرمتعارف در تضعیف و عقب نشاندن دشمن استفاده کند. جنگ ناهمگون میتواند جنبههای گوناگونی را دربرگیرد. حمله شیمیایی، هستهای یا بیولوژیک، حمله اطلاعاتی، حمله تبلیغاتی یا جنگ روانی و یا حتی اقتصادی.
5 .جنگ ناهمگون عبارت است از درگیری خارج از اصل و قاعده، یا یک شیوه غیرمستقیم و فریبآمیز جهت تأثیر گذاردن بر موازنه و برابری نیرو در مقابل دشمن و ضربه به دشمن از طریق شناسایی نقاط ضعف آن.
6 . درگیری خارج از قاعده در تمامی سطوح تاکتیکی، عملیاتی و راهبردی که طرف ضعیفتر سعی در حداکثر بهرهبرداری از نقاط ضعف دشمن و توانمندیهای بدیع خود در ابعاد فیزیکی و روانی جنگ همراه با یافتن راههای مبتکرانه جهت تغییر اراده دشمن را دارد؛ به عبارت دیگر، جنگ ناهمگون تلاشهایی است که به منظور علیه یا آسیب رساندن به توانمندی با بهرهبرداری از نقاط ضعف دشمن انجام میگیرد. جنگ ناهمگون از روشهایی است که به طور عمده با روش عملیات مورد انتظار دشمن مغایرت دارد. رویکردهای ناهمگون به طور کلی اثر شدید روانی است مانند ضربه (شوک) یا نوعی سردرگمی که روی ابتکار، آزادی عمل یا میل و اراده دشمن اثر میگذارد. اتخاذ روشهای ناهمگون نیاز به برآورد آسیبپذیریهای دشمن دارد. رویکرد ناهمگون اغلب از ابتکار عمل تاکتیکی غیرسنتی، تسلیحات و یا فناوریها بهرهگیری مینماید که میتواند در تمام سطوح جنگ (تاکتیکی، عملیاتی و راهبردی) و دیگر طیفهای عملیات نظامی مورد استفاده قرار گیرند.
جنگ ناهمگون محدود به روشهای جنگ کلاسیک نبوده و تمایز تاکتیکهای به کار گرفته شده و نیز استفاده از روشهای مبتکرانه و فریب موجب سردرگمی دشمن میگردد به ویژه آنکه در این جنگها تمایز میان نیروهای نظامی و غیرنظامی در آماج حمله وجود ندارد و آنجا که دشمن دارای آسیبپذیریهای جدی از ناحیه نیروهای غیرنظامی است، این امر میتواند در تحمیل اراده بر دشمن کارساز باشد.
مؤسسه مطالعات راهبردی آمریکا در سال 2001 یک تعریف کلی و کامل از راهبرد ناهمگون ارائه داده است که در حوزه نظامی و امنیت ملی، عدم همگونی یا ناهمگونی یعنی اقدام، سازماندهی و تفکری متفاوت با دشمنان به روشی است که برتری و توانمندیهای خودی را به حداکثر رسانده، از نقاط ضعف دشمنان بهرهبرداری نموده و نیز ابتکار را در دست گرفته و یا این که آزادی عمل بیشتری را کسب نماید و در نهایت ابتکار عمل را به دست آورد. راهبرد ناهمگون ممکن است راهبردی، سیاسی، نظامی، عملیاتی و ترکیباتی از همه این عوامل باشد. در جنگ ناهمگون هر سلاحی میتواند در حکم یک سلاح مؤثر عمل کند؛ مردمی بودن جنگ ناهمگون امکان به میدان آوردن همه امکانات را فراهم میکند و علاوه بر این، همسانسازی و همرنگی با مردم کار اطلاعات دشمن را سخت میکند. در واقع، جنگ ناهمگون با صفت ناهمگون بودن آن، نوعی ناهمگونی میان طرفهای درگیر در جنگ را نشان میدهد.
بنابراین اتخاذ رویکرد ناهمگون گذشته از تمام مزایای اجرایی آن، قابلیت بازدارندگی بسیار کارآمدی نیز خواهد داشت چرا که این رویکرد ناهمگون باعث ایجاد دغدغههایی مانند وحشت از تلفات انسانی و اطلاعاتی، ضعف در مقابل استفاده دیگر کشورها از ترکیب ناهمگونیها، هراس از تلفات غیرنظامی، ضعف در مقابل از دست دادن تواناییکسب اطلاعات، هراس از دستیابی کشورهای مستقل به فناوری پیشرفته و عدم توانایی بازدارندگی در مقابل شیوههای نبرد ناهمگون برای دشمن شده و همانند یک مدافع، با استفاده از هوش برتر، قابلیت تعریف مجددی برای هر سازوکار و ساختاری را دارا بوده و واکنشهای او برای مهاجم مبسوق به سابقه نبوده و نامتعارف میباشند بنابراین، دشمن را مجبور به استفاده از مدیریت اقتضایی و لحظهای نموده که این مسأله امکان خطا و در نتیجه ضریب آسیبپذیری او را به شدت افزایش خواهد داد. به رغم وجود مفاهیم متعدد از زوایای گوناگون جنگ ناهمگون میتوان ویژگیهایی را استخراج نمود که در شناخت مفهوم آن کمک شایانی خواهد نمود. در ادامه به بخشی از این ویژگیها اشاره میشود:
1 .    جنگ ناهمگون به دنبال دستیابی و شناخت آسیبهای دشمن یا هدف است، تهدیدهایی علیه هدف مبهم است که غیرقابل پیشبینی و در نهایت غافلگیر کننده باشد. تهدیدهای ناهمگون آسیبپذیریهای ناشناخته را هدف قرار میدهند و این قبیل تهدیدها به طور معمول غافلگیرانه عمل میکنند. حمله در زمانهای غیرمنتظره و به شیوههای ناپیوسته، چندان غافلگیری این حملهها را بالا میبرد به همین ترتیب پنهان کردن آمادگیهای دشمن برای حمله با گمراه کردن قربانی درباره اهداف، توانمندی و آرایش عملیاتی یک تهدید ناهمگون نیز درجه غافلگیری این حملهها را افزایش میدهند.
2 . تهدیدهای ناهمگون اغلب بسیار متنوع و چندبعدی هستند این تهدیدها میتوانند از زمین، دریا، هوا، زیر دریا، فضا و جو باشند و یکی از اهداف را مورد حمله قرار دهند. به عبارتی تهدیدها و عملیات علیه آنها دیگر تنها با جغرافیا مشخص و تعریف نمیگردد.
3 .   جنگ ناهمگون به دنبال تضعیف اراده دشمن برای جنگیدن است. یعنی وجهی روانشناسانه است که با هدف قرار دادن اراده جنگیدن دشمن، توانایی اقدام یا آزادی عمل بیشتر را برای خود فراهم میآورد.
4 . در جنگ ناهمگون مؤثر بودن هدف و اقدام اهمیت دارد. به عبارت دیگر میزان تأثیری که در دشمن ایجاد خواهد کرد در پیروزی یا شکست اقدام، نقش تعیین کنندهای دارد.
5 . در جنگ ناهمگون، هدف این است که هیچ سهمی برای طرف مقابل در نظر گرفته نشود. یعنی بازی با حاصل جمع جبری صفر میباشد.
6 . در جنگ ناهمگون، اندیشه گروهی به سختی در چارچوب تعیین شده و دیوانسالاری گسترده قرار میگیرد.
7 . یکی از ویژگیهای بسیار برجسته در جنگ ناهمگون کسب نتایج راهبردی در تمام سطوح جنگ است. به عبارت دیگر، طرف ضعیف با طراحی تاکتیکی و عملیاتی سعی در کسب منافع سیاسی و سیاست خارجی در رابطه با بازیگر قوی دارد.
8 . در جنگ ناهمگون برخلاف جنگ کلاسیک، بین نیروهای نظامی و غیرنظامی تمایزی وجود ندارد. یعنی برای رسیدن به هدف میتوان از غیرنظامیان و یا نظامیان در بند هم استفاده نمود. به همین دلیل هم به نوعی مبارزه غیرمنصفانه نام گرفته است. از آنجایی که دشمن دارای آسیبپذیریهای جدی از ناحیه نیروهای غیرنظامی است، حمله به مردم میتواند در تحمیل اراده به دشمن کامیاب باشد.
9 . در جنگ ناهمگون باید به ملاحظههای فرهنگی و اختلافنظر و دیدگاه کشور توجه جدی نمود تا زمینه های سوءبرداشت فراهم نشود.
10 . در جنگ ناهمگون به طور عمده افراد و گروههایی شرکت میکنند که به نوعی وابستگی به یک یا چند دولت دارند و از اشاره به هر گونه رابطهای سرباز میزنند، به این دلیل که پیگیری اقدامهای آنها اعمال مجازات در قبال آنها از یک سو و ربط دادن آنها با یک دولت پشتیبان از سوی دیگر بسیار مشکل خواهد بود. این مسأله در تضعیف اراده کشور رقیب بسیار مؤثر است و تنها راه مفید برای بازیگر مقابل، اثبات رابطه گروه به عنوان مثال هراسپرور با کشور پشتیبان است.
11 . یکی از وجوه جنگ ناهمگون پرهیز از رویارویی مستقیم و نبرد است.
12 .در جنگ ناهمگون یکی از اصول برتری حمله به متحدان یک کشور برتر است.

ویژگیهای جنگهای ناهمگون
برای جنگ ناهمگون مثل هر درگیری دیگر، مشخصهها و ویژگیهایی وجود دارد که میتواند به عنوان وجه افتراق و تفاوت در کاربرد و به کارگیری شیوههای مختلف آنان در نظر گرفته شود. این ویژگیها در پی اهدافی که از نتایج جنگ ناهمگون متصور است شکل میگیرد و اساس آن هم برهم زدن موازنه عدم همگونی بین دو نیروی متخاصم ناهمگون در راستای بهرهبرداری راهبرد از قابلیتهای تاکتیکی میباشد که ممکن است این رویکردها تاکتیکی باشد ولی باید تأثیر روانی آن را در سطح راهبردی جستجو کرد. این ویژگی یعنی تمرکز مداوم بر تأثیر راهبردی ویژگی اصلی و متمایز جنگ ناهمگون است. و این شیوهها میتواند در رویکردهای جنگهای ناهمگون مبنی بر ابتکار عمل، اقدامات غیرمنتظره، تأثیر راهبردی، فریب و غافلگیری در حوزه فیزیکی و روانی جنگ و هدف قرار دادن اراده دشمن باشد.
از مهمترین ویژگیهای جنگهای ناهمگون میتوان به موارد ذیل اشاره کرد: تکرارپذیری، کوتاه مدت بودن، غافلگیرانه بودن (تاکتیکی و راهبردی)، غیرقابل پیشبینی بودن، صحنه نبرد مشخص نداشتن، نامشخصی و نامعینی جنگجویان، نداشتن ابزار و فناوری مشخص، داشتن فضای مانور زیاد، ضربه زدن دقیق عملیاتی، داشتن واحدهای اجرایی و رزمی کوچک.

شناخت عناصر اساسی در محیط جنگ ناهمگون
بیان ویژگیها به طور معمول برای جامعیت بخشیدن و یا تبیین تعریف، بیان کارکرد ویژه و یا خصیصههای یک پدیده به کار میرود و این خود مستلزم بررسی همه ابعاد و جوانب یک شیء یا پدیده و تعمیم یافتههای حاصل از بررسی محدود به آحاد آن جامعه است. برخی از این ویژگیها به صورت مختصر و برخی مفصلتر مورد بررسی قرار گرفتهاند. اما مطلبی دیگر در تکمیل ویژگیها و خصیصههای کلی نبرد ناهمگون، شناخت عناصر اساسی در محیط جنگ ناهمگون میباشد که از مهمترین این عناصر میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
انسان محوری
در جنگ همگون طرف قویتر متکی بر ابزار میجنگد و فناوری فوقالعاده پیشرفته نظامی است که برتری او را در عرصه نظامی ممکن میسازد. اما در جنگ ناهمگون قدرت خلاقانه، روحیه و تفکر انسان است که محور همه تصمیمگیریها و نقش آفرین همه صحنهها است.
اتکای به مردم
در دیدگاه سنتی پیروزی متعلق به ارتش بزرگتر است و تشکیل و سازماندهی ارتش بزرگتر تنها در توان طرفی است که دارای جمعیت بیشتری باشد. امروزه این نظریه اعتبار خود را از دست داده است. نیروهای مردمی مهمترین منبع دفاعی هر کشور به حساب میآیند که در امور اطلاعاتی، عملیاتی، پشتیبانی و روانی میتوانند ایفای نقش کنند. مردم با تأمین منابع ملی، موارد فیزیکی و مادی، در قالب دفاعی بسیج به عنوان نقطه اتکا و عامل اصلی بازدارندگی در زمان صلح و در زمان جنگ به عنوان تعیین کننده سرنوشت جنگ وارد میدان شدهاند.
حفظ توان
حفظ توان به معنای حفظ نیروی انسانی، تجهیزات و تسلیحات مؤثر جلوگیری از نابودی مراکز ثقل و یا کاهش آسیبپذیری در این موارد است.
همعرصهگی
جنگ ناهمگون قابلیت حضور در همه حوزههای مختلف را دارد و میتواند در همه صحنهها نقشآفرینی کند. حوزهی نظامی، حوزه سیاسی، فرهنگی و اجتماعی، اقتصادی، اطلاعاتی، حوزه فناوری در سختافزار و نرمافزار.
متمرکز بر علیه موضع ویژه
در جنگ ناهمگون با سطوح متداخل راهبردی عملیاتی و تاکتیکی روبرو هستیم. به بیان دیگر یک اقدام تاکتیکی میتواند پیامدهای راهبردی داشته باشد که در این نوع از جنگ باید به دنبال شناسایی و حمله به آن دسته از نقاط ضعف دشمن بود که وارد کردن ضربه به آن موجب غیرقابل تحمل شدن هزینه میشود.
فرسایش
قدرت برتر به دلیل فشار افکار عمومی، هزینه فوقالعاده عملیات نظامی خویش با استفاده از فناوری ناچار است که جنگ را در کوتاه مدت و با قابلیت تمام کند. اما طرف ضعیفتر برای جلب توجه افکار عمومی، تحمیل هزینههای غیرقابل تحمل به دشمن و شکستن ابهت او به دنبال طولانی کردن و فرسایشی کردن جنگ است. فرسایشی کردن جنگ برای طرف قویتر به منزله شکست است چرا که عدم پیروزی علیرغم داشتن قدرت ظاهری فوقالعاده، اعتبار و حیثیت او را که عامل اصلی برای حفظ هژمونی است از بین میبرد.
عدم قطعیت
از آنجا که در جنگ ناهمگون هر مکانی صحنه نبرد، هر انسانی یک رزمنده و هر لحظهای آغاز فرود یک ضربه، هر ابزاری یک سلاح و هر اقدام تاکتیکی میتواند دارای یک راهبردی تعیین کننده باشد. این جنگ دارای محیط عدم اطمینان کامل، پیشبینی ناپذیر و برخوردار از عدم قطعیت میباشد. عدم قطعیت امکان تصمیمگیری دقیق و سریع را کاهش میدهد و پیدایش هر نوع نتیجهای را ممکن میسازد و هر چند در همه جنگها احتمال و ابهامها گاهی سرنوشتساز هستند اما در جنگ ناهمگون، در حدی است که هر چیز به ظاهر غیرممکن، ممکن میشود.
بهرهگیری از جغرافیا
به طور منطقی باید باور داشت که جغرافیای نظامی روی مسأله رزم در آینده تأثیر به سزایی خواهد داشت. عوامل جغرافیایی را به دو طریق میتوان در جنگ ناهمگون به عنوان عامل برتری مورد استفاده قرار داد. استفاده از موقعیتهای ژئوپلیتیکی و ژئواکونومیکی برای به خطر انداختن منافع اقتصادی، سیاسی و نظامی دشمن و متحدانش و استفاده از عوامل جهت هجوم و یا دفاع در برابر دشمن با توجه به شرایط هر منطقه و امکان به کارگیری تاکتیکهای متناسب با آن.
جنگ اطلاعات
جنگ اطلاعاتی استفاده تهاجمی و تدافعی از اطلاعات و سامانههای اطلاعاتی است به منظور رد، بهرهگیری، تحریف یا تخریب اطلاعات، فرآیندهای اطلاعاتی، سامانههای اطلاعاتی و شبکههای رایانهای دشمن چنین عملیاتی به منظور رسیدن به امتیازات نظامی طراحی میشود. به همین سبب جایگاه ویژهای در شیوههای جنگ ناهمگون دارد و در تقسیمبندی میان تهدیدها و جنگهای همگون آن را در تهدیدهای غیرهمگون برشمردهاند. دلیل اصلی این امر در آن است که دخالت در تصمیمسازیها از طریق سامانههای اطلاعاتی و تخریب اطلاعات صحیح و جایگزین کردن آن با اطلاعات نادرست و ایجاد فریبهای اطلاعاتی به منظور اتخاذ تصمیمهای نادرست همه و همه میتوانند همان اندازه که از سوی قدرتهای بزرگ صورت پذیرد به وسیله واحدهای کوچکتر نیز امکانپذیر باشد.
فریب و غافلگیری
تاریخ جنگها موارد بیشماری از طرحهای فریب و غافلگیری را بازگو میکند. مواردی که گویای این نکته است که جنگ هیچ گاه از فریب و غافلگیری خالی نبوده است. اما در جنگ ناهمگون و جنگ با یک قدرت ناهمگون فریب و غافلگیری اهمیت فوقالعادهای دارد. فریب میتواند عدم توازن قوا را به توازن وحشت مبدل سازد. به عنوان مثال سانتزو در کتاب هنر جنگ میگوید: تمام جنگها مبنی بر رؤیت هستند. وقتی با دشمن روبهرو شدی، او را به دام بینداز، گیج کن و ناگهان به او حمله کن. وقتی که دشمن خود را جمعوجور کرد و آماده رویارویی شد و یا زمانی که او قوی است از او بپرهیز. لیدل هارت نظریهپرداز بریتانیایی به عنوان نیازی برای کلیه جنگها میگوید: نقطه ضعف دشمن را شناسایی کنید و با کلیه نیروهای ممکن به آن نقاط حمله نمایید و در عین حال در مقابل خطر حمله متقابل دشمن از نقطه ضعف خودی محافظت نمایید.
عملیات روانی
عاملان جنگ ناهمگون برای تسهیل و تسریع در تحقق اهداف جنگ خویش از عملیات روانی بهره میگیرند. بنابراین میتوان مهمترین اهداف عملیات روانی در جنگ ناهمگون را به شرح زیر برشمرد:
-   
ایجاد ترس و وحشتزدگی در نیروهای دشمن
-   
تحمیل اراده خود بر دشمن
-   
تحریک روحیه نیروها و فرماندهان دشمن
-   
جبران کاستی در تجهیزات و فناوری نظامی از طریق عملیات روانی
-   
دستکاری افکار عمومی
-   
نمایش اراده و روحیه شجاعت و تسلیمناپذیری خویش.
بنابراین یکی از اهداف عملیات روانی در جنگ ناهمگون آن است که روحیه سلحشوری و اراده خللناپذیر ملت مورد تهاجم را در دفاع از کیان، هستی و موجودیت خویش به نمایش بگذارد و با به کارگیری از راهبرد عملیات روانی در نبرد ناهمگون به گونهای باعث توازن قوا در صحنه نبرد گردد.

ویژگیهای صحنه نبرد در جنگهای آینده
با نگاهی گذرا به مفهوم و ویژگیهای جنگ ناهمگون و همچنین شناخت عناصر اساسی در محیط جنگ ناهمگون میتوان ویژگیهای صحنه نبرد جنگهای آینده را پیشبینی کرد. جنگهای مبتنی بر فناوری در چند دهه اخیر و اجماع بینالمللی علیه کشورهای کمتر توسعه یافته و به عبارتی کشورهایی که تأمین کننده منابع انرژی، معدنی، نیروی انسانی کارگر و .... کشورهای توسعه یافته هستند میتوان دریافت که فشارهای وارده به کشورهای مزبور ماهیت جنگهای آینده را تغییر داده است و یک ناهمگونی ایجاد کرده است. جنگهای مدرن ما را به سوی دوران جدیدی از تحولات سوق میدهند که از لحاظ دامنه و هم از لحاظ ابعاد بیسابقه هستند. این دوران جدید باعث تغییر و تحول در ساختار کلی جنگهای آینده گشته است. برخی صاحبنظران برای جنگهای مدرن دورههای زمانی مختلفی تعیین کردهاند. هر دوره از منظری با دوره قبل و بعد از خود متفاوت بوده و با توجه به راهبرد تاکتیکی اصول رزم و ویژگیهای حاکم بر آن به انواع مختلفی تقسیم شده است.
اولین نسل جنگ مربوط به جنگهایی بوده که در آنها تاکتیک صف و ستون، حاکم بر صحنه رزم بوده است. جنگها به صورت رسمی و بسیار منظم منطبق با فرهنگ نظامی و در یک میدان رزم منظم روی میدادند.
کلیه علائم، نشانهها و شاخصههایی که وجه تمایز نیروی نظامی با غیرنظامی میشد مربوط به این دوره بوده است. جنگهای زمان ناپلئون در این گروه قرار میگیرند.
دومین نسل جنگ به دوران جنگ جهانی اول و تاکتیکهای رزمی حاکم در این دوره اشاره دارد. به کارگیری قدرت آتش انبوه متمرکز و کنترل شده نابودی قطعی دشمن، اطاعت محض و رعایت دقیق سلسله مراتب، همزمانی دقیق طرحها و دستورات از ویژگیهای بارز این دوره است. دامنه این نسل تا به امروز نیز کشیده شده است.
سومین نسل جنگ، به جنگ جهانی دوم برمیگردد و مبتنی بر راهبرد و حمله رعدآسا و جنگهای مانوری است. عناصری همچون سرعت عمل، غافلگیری، روحیه، خلاقیت و انضباط فردی نیروها، به عنوان عامل مؤثر در جنگ بوده و جنگها به صورت غیرخطی اتفاق میافتاد و اداره میشد.
چهارمین نسل جنگ متکی بر اصولی همچون تمرکززدایی، ابتکار عمل، از بین رفتن وضعیت انحصاری جنگها و ناهمگونی است که توسط نهادهای غیردولتی و گروههای رزمی کوچک، سبک، ماهر، متحرک، مقاوم، خودکفا، باروحیه و باانگیزه به صورت نقطهای یا در سطحی وسیع و گسترده قابل انجام و اجرا است و همراهی، همگامی و گره خوردن با تودههای اجتماعی و مردمی از اصول حتمی و موفقیتآمیز در این جنگهاست که از مهمترین ویژگی آنها ناهمگونی میباشد. بنابراین استفاده از این شیوههای جدید باعث تغییر تحول در ساختار کلی جنگهای آینده گشته است که به مواردی اشاره میگردد:
ویژگیهای جنگهای آینده
1 . ناهمگون بودن جنگهای آینده: از مهمترین ویژگی جنگهای آینده ناهمگونی در فناوری، تاکتیک و راهبرد است.
2 . کوتاه بودن زمان درگیری، وسیع بودن منطقهای نبرد: دشمن با تکیه بر فناوری برتر و بهرهگیری از تجهیزات پیشرفته در ارتش خود برای تأمین سایر اهداف به خصوص کاهش تلفات و جلوگیری از مشکلات داخلی که ممکن است با طولانی شدن جنگ پیش آید. همواره در طرحریزیهای نظامی خود تکیه بر جنگ کوتاه مدت دارد.
3 . اجرای سریع و قاطع با شدت عمل زیاد: یعنی جنگ را با فشارهای افزون و با سرعتی غیرقابل تصور (در محدوده وسیعی به پیش برد) به گونهای که اجازه هر گونه مقاومت و عکسالعملی از دشمن سلب گردد.
4 . انطباق سطوح تاکتیکی، عملیاتی و راهبرد: با توجه به توان بالا در فناوریهای نظامی، تغییرات مناطق مقدم جنگ به سرعت به مناطق عقب کشیده میشود. در واقع در جنگهای آینده در همه جا باید جنگید. به دلیل وجود اهداف سیاسی راهبردی و حیاتی در عمق جنگ به طور همزمان در مرکز ثقل و خطوط مقدم صورت خواهد گرفت. سرعت در ارسال اطلاعات به فرماندهان منطقه نبرد با توجه به توانمندیهای فناورانه، توان واحدهای عملیاتی را افزایش داده و اهداف راهبردی را قابل دسترسی نموده است.
5 . امروزه کشورهای قدرتمند به این باور رسیدهاند که جنگیدن در سرزمین دشمن با تکیه صرف بر اطلاعات رزمی شامل جو، زمین و دشمن که در گذشته به عنوان اطلاعات لازم برای نبرد محسوب میگردید عملی نیست بلکه نیازمند اطلاعات جامعتری و دقیقتری از دشمن و سرزمین نبرد از جمله وضعیت سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و نظامی و ... است. این جمعآوری نیز تنها در حوزه فعالیتهای جمعآوری نظامی نیست و مستلزم فعالیتهای سرویسهای امنیتی اطلاعاتی نیز میباشد.
6 . سرعت بالا در چرخش اطلاعات: از بارزترین ویژگیهای عملیاتهای آینده سرعت عمل در چرخش اطلاعات است یعنی این که با توجه به فناوریهای جدید انتقال اطلاعات سریعتر و باعث افزایش توان رزمی میگردد.
7 . دستیابی همزمان به اهداف سیاسی نظامی: همزمان با پیشبرد اهداف نظامی، اهداف سیاسی را نیز به منظور براندازی نظام، اهداف راهبردی و حیاتی را به منظور به زانو درآوردن دشمن انجام میدهند.
8 . آماده نمودن افکار عموی برای جنگ: امروزه صرف برتری نظامی و داشتن قدرت برتر به دولتها اجازه کشورگشایی را نمیدهد و لذا ضرورت دارد در ابتدا افکار عمومی ملتها در سطوح ملی و جهانی آماده شوند و اراده ملی در جهت تصمیم برای جنگ حاصل گردد.
9 . دقت، هوشمندی و قدرت تخریب بالای تسلیحات: حملههای دقیق، و فوق  اطلاعاتی و هدفگیری همزمان، جهان را از جنگهای عصر صنعتی به عملیات عصر اطلاعاتی رهنمون میسازد. ادغام سلاحهای دقیق با تفوق اطلاعاتی، برداشت نوینی از جنگ را به وجود آورده است. به کارگیری موشکهای هدایت شونده لیزری، بمبهای هوشمند با کنترل ماهوارهای و جاسوسی دقت و هوشمندی و قدرت تخریب جنگهای آینده را مضاعف نموده است.
10 . استفاده از فناوری مدرن و پیچیده برای اداره جنگ.
11 . غیرتناوبی بودن جنگ: انجام عملیاتهای غیرخطی و سیال از طریق آفندهای ناپیوسته در مناطق مناسب و مورد دلخواه، احاطههای قائم و عملیاتی مقدم، به هم پیوستن مناطق ناپیوسته رزم از طریق حرکتهای سریع زمینی انجام هجومهای متنوع علیه دشمن در ابعاد وسیع و برقآسا و بدون انقطاع، امکان هر گونه تحرک و فکر را از دشمن گرفته، او را فلج خواهد کرد.
12 . ائتلافی بودن جنگهای آینده: دقت، سرعت، توان و تخریب بالا، هوشمندی تسلیحات به طور کلی فناوری پیچیده تجهیزات به کار گرفته شده در جنگهای مدرن باعث گران شدن هزینههای جنگ شده و حتی کشورهای ثروتمند نیز به تنهایی قادر به اداره یک جنگ طولانی مدت و پرهزینه نمیباشند به  همین منظور اقدام ائتلاف نمودن و از قدرت کشورهای دیگر نیز استفاده نماید.
13 . اجرای عملیات روانی مستمر: انجام عملیات روانی مستمر قبل، حین و پس از جنگ صورت میگیرد و به شیوههای ذیل میباشد:
-   
تفکیک مردم از حاکمیت و نشان دادن ترحم برای مردم و آزادسازی مردم
-   
بینتیجه نشان دادن مقاومت و دفاع برای سلب میل جنگجویی در آنان
-   
اعلام مکرر فرار مسئولان و رهبران سیاسی و نظامی از صحنه
-   
مبهم سازی فضای روانی مقاومت ملی در کشور
-   
آزادسازی برخی از اسرا در حین درگیریها برای تقویت تمایل به اسیر شدن نیروهای دشمن
-   
تمرکز برای ارعاب افکار عمومی با نمایش توان رزمی و نمایش سرعت عمل و تحرکات نظامی
-   
پیشدستی در خبررسانی برای به دست گیری ابتکار عمل در صحنه عملیات و تبلیغی

نتیجهگیری
جنگهای مدرن ما را به سوی دوران جدیدی از تحولات سوق میدهند که از لحاظ دامنه و هم از لحاظ ابعاد بیسابقه هستند. این رویکرد جدید باعث تغییر تحول در ساختار کلی جنگهای آینده گشته است و ماهیت جنگهای آینده را نیز تغییر داده است و یک ناهمگونی ایجاد کرده است. لذا شناخت تعاریف ناهمگونی و همگونی در جنگهای آینده لازم است چرا که برای اتخاذ چنین شیوهای، باید با مفهوم و ویژگیهای ناهمگونی آشنا شد و روش جنگ دشمن را تحلیل و متناسب با آن راهکارهای مناسب را طرحریزی نمود. البته ذکر این نکته حائز اهمیت است که این چنین جنگی، یک جنگ نو و تازه نیست، بلکه در طی قرون متمادی، جنگجویان همواره به دنبال راهی برای استفاده از روشی برای خنثی کردن و اجتناب از اعمال قدرت دیگری در جنگها علیه همدیگر با تکیه بر نقاط قوت خود علیه نقاط ضعف دشمن بودهاند و در هر گوشه و کنار دنیا از راهبرد ناهمگون همواره سود میجستند. اما آنچه که جدید است و باید به آن توجه داشت ویژگیها و تاکتیکهای جدید جنگهای ناهمگون و همچنین ویژگیهای صحنه نبرد آینده میباشد. چرا که جنگ ناهمگون از ویژگیهایی خاصی برخوردار بوده و نیازمند یک تصمیمگیری راهبردی برای کسب موفقیت در صحنه عملیات و نبرد است. جنگ ناهمگون میتواند جنبههای گوناگونی را دربربگیرد، حمله اطلاعاتی، حمله تبلیغاتی یا جنگ روانی و یا حتی اقتصادی و از مهمترین ویژگیهای جنگهای ناهمگون میتوان به موارد زیر اشاره کرد: تکرارپذیری، کوتاه مدت بودن، غافلگیرانه بودن (تاکتیکی و راهبردی)، غیرقابل پیشبینی بودن، صحنه نبرد مشخص نداشتن، نامشخصی و نامعینی جنگجویان، نداشتن ابزار و فناوری مشخص، فضای مانور زیاد داشتن، ضربه زدن دقیق عملیاتی، داشتن واحدهای اجرایی و رزمی کوچک که همه از مؤلفههای مؤثر در نبرد ناهمگون میباشند. بنابراین میتوان چنین بیان نمود که جنگ ناهمگون با صفت ناهمگون بودن خود نوعی ناهمگونی میان طرفهای درگیر در جنگ را نشان میدهد.

برگرفته از ماهنامه اطلاعات راهبردی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد