آینده ارتش آمریکا/محمد باقر نبوی


هفت سال از یازده سپتامبر گذشته است و هم اکنون ارتش آمریکا در بحران به سر می برد. ارتش ایالات متحده بالاخص نیروی زمینی آن زیر فشار جنگ در عراق و افغانستان است و از سویی جذب نیروی انسانی جدید و جایگزینی تجهیرات نظامی مستقر در  این کشورها با مشکلاتی روبرو است.

ارتش آمریکا، که بخش اصلی عملیات ها را در خاور میانه اجرا می کند، اعلام کرده است که در صورت بروز درگیری بیشتر، ارتش از لحاظ امکانات، تجهیزات، و نیروی انسانی جوابگو نخواهد بود. نیروی دریایی نیز اعلام داشته که در صورت بروز درگیری، دچار همین کمبود ها است و آمادگی لازم را نخواهد داشت. حتی نیروی هوایی و ناوگان ایالت متحده که فعالیت کمتری از نیروی زمینی داشته است امکان دارد همانقدر که در روزهای اوج درگیری در ویتنام آسیب دیده بود، دچار آسیب شود. این همه در مقابل کمبود بودجه های احتمالی که با آن روبرو هستند باعث می شوند تجهیزات از این هم ضعیف تر شوند.

این نوشته جست و جویی است پیرامون زمان و چگونگی خروج نیرو های آمریکا از این جنگ ها و در ضمن توجه ویژه ای نیز به موقعیت و شرایط ارتش هنگام بازگشت شده است. با احتساب هزینه های مالی- انسانی مدیران بخش های مختلف، پروژه های مدرن نظامی خود را از مسیر خود خارج شده خواهند یافت. سوال مهم در این جا این است که این هزینه ها ومخارج چگونه تامین شوند تا به نوعی گویای چشم انداز ها و سیاست های ایالات متحده در مقابل تهدیدها باشند.

ارتش آمریکا

ارتش آمریکا از هر نظر بیشترین غرامت را در جنگ های افغانستان و عراق می پردازد. طبق آمار منتشره، در سپتامبر 2007 تعداد 122 هزار نیروی آمریکایی در عراق حضور داشتند و 18 هزار نیروی آمریکایی دیگر در کنار نیروهای ناتو در افغانستان خدمت می کردند.

پس از 11 سپتامبر 2001 تاکنون، حدود 1.4 میلیون پرسنل فعال و ذخیره در عملیات های ارتش آمریکا در عراق و افغانستان شرکت کرده اند. در آوریل 2007 پنتاگون فشار بیشتری به ارتش وارد کرد تا دوره خدمت نظام از 12 ماه به 15 ماه افزایش دهد. این طرح از طرف وزیر دفاع رابرت گیتز، تحت عنوان مدیریت محتاطانه ارائه شد تا از موج فزاینده سربازانی که تمایلی برای تمدید مدت خدمت خود نداشتند کاسته شود. طرح مذکور برای اندازه گیری توان رزمی سرویس ها و همچنین افزودن تعداد 65 هزار سرباز تا بهار سال 2010 و طولانی کردن زمان استقرار نیرو ها از یک سال به دوسال برنامه ریزی شده بود.ارتش همچنین برای افسران جوان جایزه نقدی نیز پیشنهاد نمود تا در یونیفرم نظامی خود بمانند. سلامت سربازانی که به خانه باز می گردند نیز به یکی از نگرانی های دراز مدت بدل شده است. دفتر بودجه و برنامه کنگره اعلام کرده است نزدیک 35 هزار سرباز در سال 2001 طی عملیات های مختلف زخمی شده اند و هزینه ی نگهداری و بازگرداندن سلامت آنها طی دهه ی آتی به 9 میلیارد دلار می رسد. مسئله ی پرسنل و نیروی نظامی تنها مسئله درد سر ساز ارتش نیست. در سال 2006 مرکز برنامه ریزی انیستیتو لکسینگتون گزارشی منتشر کرد که در آن به بررسی اوضاع وخیم تجهیزات مستقر در عراق در اثر کارکرد بیش از حد و شرایط نامساعد آب و هوایی پرداخته شده بود. طبق این گزارش بروز شرایط مذکور از آمادگی و توانایی عملیاتی نیروها به شکل قابل ملاحظه کاسته بود. بعنوان مثال تانک های آبرهام ام یک، 6 بار بیشتر از زمان صلح مورد استفاده قرار گرفته بودند . این در حالی است که کامیون ها تقریباً ده برابر بیشتر از میزان پیش بینی شده کار کرده بودند. این در حالی است که ارتش حدود 13 و نیم میلیارد دلار را برای تعمیرات ادوات نظامی کارکرده خود تخمین زده است.

بمنظور پاسخگویی به نیازهای بلند مدت خود، ارتش آمریکا در ساختار سازمانی خود تغییراتی ایجاد کرده است. این اقدام به ارتش آمریکا امکان داده است با تشکیل دسته های نظامی کوچک، در عملیات نظامی با انعطاف بیشتری عمل کند. با این حال پرسش برخی کارشناسان آن است، آیا تغییرات مذکور از قدرت عمل ارتش آمریکا در عملیات ها نخواهد کاست؟

نیروی دریایی

فشار ناشی از کمبود پرسنل و تجهیزات نیروی دریایی آمریکا را نیز بی نصیب نگذاشته است. در آگوست 2006، مرکز پیشرفت آمریکا (CAP) و انیستیتو لکسینگتون گزارش دادند نیروی دریایی هم مانند ارتش به سوی بحران پیش می رود که می تواند برای عملیات های نظامی آینده خطر ساز باشد. نیمی از سرویس های نظامی و عملیاتی ارتش به عراق اعزام شده اند، در حالی که بیشتر آنها مصدوم یا در جریان عملیات در عراق دچار جراحت شده اند. .

40% از تجهیزات نیروی دریایی آمریکا اروپا قرار دارد. از این میان بیشتر تجهیزات ترابری و مهمات جنگی وضعیت چندان مساعدی نداشته و انتظار نمی رود در صورت وقوع شرایط جنگی جدید پاسخگوی نیازهای عملیات جنگی باشد. برخی از مقامات رسمی ارتش با اذعان به کمبودهای تجهیزاتی آنرا بخشی از "چرخه مرگ" نامیده اند که استراتژی های ذخیره تجهیزات و مهمات را تهدید می کند. جایگزینی و تعمیر 17 میلیارد دلار هزینه داشته و هرچه به جلو پیش می رویم نیروی دریایی شرایط خوبی را تجربه نمی کند.

در حال حاضر 25 هزار سرباز در عراق حضور دارند. نیروی دریایی نیز مانند ارتش در حال برنامه ریزی برای اضافه کردن پرسنل و کاهش زمان میان استقرارها در آینده است. همه اینها در حالی است که نیروی دریایی زیادی در افغانستان وجود ندارد.

ناوگان آمریکا

پس از حادثه 11 سپتامبر نقش ناوگان آمریکا در سایه ی نیروی دریایی و ارتش کمرنگ تر بوده است. از زمان انجام اولین حمله موشکی در جنگ عراق ، ناوگان آمریکا از طریق کمک های پزشکی و حمایت زیربنایی به یگان های نیروی دریایی در جنگ شرکت کرده است. از این حمایت ها همچین می توان به نگهبانی و محافظت از اموال آمریکا و اعزام گروه هایی از ملوانان برجسته جهت یافتن تروریست ها در سطح جهان توسط نیروی ناوگان اشاره نمود. در سال 2007 حدود 17 هزار نفر از ملوانان نیروی ناوگان آمریکا در منطقه برای پشتیبانی عملیاتی در عراق و افغانستان حضور داشتند.

ناوگان آمریکا برای آنکه بتواند برای طولانی مدت دوام بیاورد نیازمند آن است توانایی خود را در جنگ های جهانی باز تعریف کند. در هر حال باید گفت افزایش سرسام آور هزینه ها مشکلات عدیده ای را موجب شده است.

نیروی هوایی

علاوه بر آنچه پیرامون مشکلات نیروی دریایی و ارتش آمریکا برشمردیم نیروی هوایی نیز با مشکلات خاص خود دست و پنجه نرم می کند. از سال 1991 هواپیماهای نیروی هوایی آمریکا وظیفه گشت زنی در مناطق پرواز ممنوع عراق را بر عهده داشته اند. این در حالی است که اکنون وظایف این در مقایسه با گذشته دو چندان شده و در حال حاضر نیروی هوایی وظیفه پشتیبانی از نیروهای زمینی پشتیبانی نیروی دریایی و موارد بسیار دیگری را در عراق بر عهده دارد.

از ابتدای سال 2007 نیروی هوایی 30 هزار تن از نیروهای خود را در نقاط اصلی عملیاتی آمریکا شامل عراق و افغانستان مستقر کرده است.

در حال حاضر نیز جنگ آمریکا برای نیروی هوایی شامل از دست دادن خلبان ها و تجهیزات و تلفات سنگین می شود. بر اساس گزارش وضعیت نیروی هوایی آمریکا در سال 2007 تعداد 60 هزار هواپیمای جنگی آمریکایی مستعمل، زیر فشار جنگ بوده و این در حالی است که عمرشان رو به پایان است. مثلاً عمر متوسط بمب افکن ها مورد استفاده بیش از 30 سال است. در نتیجه توانایی این سرویس برای انجام عملیات های آینده یک سؤال اساسی خواهد بود.

پیشرفت کندی که در هواپیماهای تازه نیروی هوایی وجود دارد این ناامیدی را بیشتر می کند. به عنوان مثال، تست هواپیمای "F-35 Joint Strike Fighter" که به نیروهای جنگنده ملحق شده به خاطر اشکال الکتریکی به تعویق افتاد یا مثلا کارشناسان، F-22 Raptor را که یکی دیگر از هواپیماهای ضد رادار است، سنگین و تنبل ارزیابی نموده اند.

آینده جنگ

احتمال اینکه پنتاگون ممکن است وارد چه نوع جنگهای دیگری شود بسیار متنوع است. در حال حاضر تمرکز اصلی روی جنگهای کوچک یا همان ضد-شوروشی است. این را می توان چهارمین نسل از جنگهایی در نظر گرفت که ورای خط و ستون اسلحه ها و توپخانه و تانک ها و هواپیما ها، نیاز به حضور سربازان فراوان درمقابل توده کوچکی از جنگنده ها دارند. وزیر دفاع در جایی گفته بود که رویای آینده ای را دارد که جنگ های غیر متعارف مدل پایدار جنگهای امروزی باشند.

هنوز هم بسیاری از کارشناسان نظامی معتقدند که ایالات متحده به حیطه ی عمل قابل درکی نیاز دارد تا بتواند خواستگاه خود را معلوم نماید. بعضی نیز نگران بازگشت دوباره ی پنتاگون به جنگ نظامی پس از جنگ در عراق و افغانستان هستند، مانند آنچه که در ویتنام رخ داد.

دریادار مایکل مولن، رئیس ستاد مشترک نیروها، نگرانی دیگری دارد. او نگران این است که تمرکز بر جنگ عراق ممکن است منجر به انصراف مردم و ملت آمریکا از اینکه آمریکا مسئولیهای جهانی دارد شود. اما بحث در مورد ارتش همچنان ادامه دارد. گیتز نیز معتقد است که ارتش می بایست توانایی هایش را برای حفظ ارتش های دیگر کشور ها افزایش داده و آماده ی بازسازی ساختارهایش و جذب کمک های مردمی باشد. این نگاه، در واقع تلاش های رونالد رامسفلد را که به دنبال ساخت ارتشی کوچک با یگان های فنی بود (بدون دخالت در فرایند ملت سازی) به چالش می کشد.

پرداخت و تامین هزینه

ورای بحث هایی از قبیل آمادگی دفاعی و تمرکز بر جنگ، نزاع بودجه ای بزرگ در حال نمودار شدن است.

برنامه ریزان ارتش رویای جهانی را در سر می پرورانند که مملو از جنگ باشد جایی که حضور نظامی کاملاً حیاتی است. ادعای ارتش این است که بیش از اینها استحقاق بودجه را دارد. از سوی دیگر نیروی دریایی و هوایی امید دارند که به جنگ های قدیمی جهانی بازگردند که در آن کشورهایی مانند جمهوری خلق چین و روسیه خطر جدی امنیت ملی بودند. استیون مکسپاک کریک تحلیل گر مسائل دفاعی در مرکز ارزیابی بودجه و استراتژی، که یک مرکز تحقیقاتی مستقل است، می گوید: "سؤال بزرگ این است که در آینده تهدیدهای بلند مدت آمریکا چه خواهند بود؟"

بودجه ی وزارت دفاع در حال حاضر 483 میلیارد دلار است که چیزی دوبرابر آن چیزی است که در اواسط دهه ی نود بود. این بودجه تقریباً معادل 9/3 درصد از تولیدات ناخالص داخلی آمریکا (GDP) است . اگر چه مخارج اضافی نیز این عدد را بزرگتر می کند. برای مثال بر اساس گزارش پنتاگون در طول جنگ ویتنام این رقم به 3/9 درصد ازGDP رسید. اما پیش بینی می شود فشار های داخلی سیاستمداران را وادار کند تا زمانی که درگیری ها رو به کاهش هستند هزینه ها را مانند بعد از جنگ سرد کاهش دهند. رهبران ارتش با آگاهی از بحث هایی که برای بودجه وجود دارد، شروع به حدس زدن کرده اند. فرمانده نیروی هوایی آمریکا مایکل دبلیو وین در سپتامبر 2007 عنوان کرده بود که نیروی های او به بودجه ی مکمل 100 میلیارد دلاری در عرض پنج سال برای حفظ آمادگی در آینده نیاز خواهد داشت. اما این مباحث برای نیروی ناوگان آمریکا بیشتر پیرامون ارزش عملیاتی نیروها خواهد بود. در آوریل 2007 سرویس های تحقیقاتی کنگره در گزارشی این سوال را در کنگره مطرح کردند که آیا فعالیت های ناوگان به انگیزه ی تلاش در جهت اهداف اصلی آمریکا بوده است یا فقط به خاطر حفظ بودجه خود بوده است.

دریادار مولن نیز کنگره را برای حفظ بودجه فعلی، که مبلغ بالایی است، تحت فشار قرار داده است. در اکتبر 2007 او در International Herald Tribune اعلام کرد مالیات دهندگان در آمریکا باید برای اختصاص بیشتر منابع مالی برای امنیت ملی که صرف تجهیزات و بازسازی نیروها میشود، آمادگی داشته باشند.

البته همه موافق این نظر نیستند. ریچارد کی بتس می گوید بودجه ارتش تاکنون تا حد زیادی خارج از واقعیت شده است. او می گوید ساختار دفاعی ارتش برای زمان صلح، هم اکنون در مقایسه با زمان جنگ سرد بسیار گسترده بوده و آمریکا در حال حاضر خواسته ای قابل توجه در مقایسه با آنچه در زمان جنگ سرد وجود داشته، ندارد.

پی نوشت: شورای روابط خارجی ایالات متحده آمریکا

1387 گروه مطالعات آمریکا

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد