سازمان ناتو، اهداف ، برنامه ها و چگونگی حیات دوباره


مقدمه

سازمان پیمان آتلانتیک شمالی که به اختصار به آن ناتو می گویند در سالهای پس از جنگ جهانی دوم و در پی تهدید خطر شوروی سابق با هدف حفظ امنیت اعضاء به خصوص کشورهای اروپای غربی شکل گرفت پس از جنگ جهانی دوم تا پیش از سال 1991، در کنفرانس یالتا در فوریه 1945 پس از مذاکرات روزولت، استالین و چرچیل نقشه اروپا به صورت جدید کشیده شد و به شکل گیری نظام دو قطبی و تقسیم شدن جهان بین دو ابرقدرت شوروی و آمریکا کشورها به عنوان آخرین راهکار ناچار بودند جذب یکی از دو قطب شوند. به طوری که وضع اروپا را در طول جنگ و پس از آن را به این صورت خلاصه می کنند:

1- ابتدا منهدم شد           2- تقسیم گردید      3- سرانجام تا دندان مسلح گردید[1]

سرانجام به دنبال تهدیداتی که از جانب شوروی متوجه کشورهای اروپایی بود و دستیابی مسکو به سلاح های اتمی، بمب های هیدروژنی، شکل گیری پیمان ورشو، ساخت موشکهای قاره پیما و بحران موشکی کوبا در بین
سال های 1949، 1962 که همگی گویای وجود دشمنی خطرناک بود اروپاییان را وادار کرد که به پیمان ناتو بیش از پیش توجه کنند.

در ابتدا اروپاییان تلاش می کردند امنیت خویش را تضمین نمایند. پنج کشور انگلیس، فرانسه، بلژیک، هلند و لوکزامبورگ در مارس 1948 پیمان دفاعی بروکسل را امضا کردند. در پی مداخلات شوروی در اروپای شرقی و بی دفاع بودن اروپا در برابر ماشین نفوذی کمونیسم، لزوم حضور آمریکا برای برقراری امنیت در اروپا در پیکره یک پیمان دفاعی احساس می شد.

در 6 ژوئیه 1948 مذاکراتی برای امضای پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) با حضور آمریکا، کانادا و پنج کشور عضو پیمان بروکسل در واشنگتن آغاز و با پیوستن ایتالیا دانمارک نروژ ایسلند پرتقال در نهایت در آوریل 1949 پیمان دفاعی ناتو امضاء شد.(ترکیه و یونان 1952 و آلمان 1955 به آن پیوستند )

این طور که تاکنون عنوان شده فلسفه وجودی این پیمان تا قبل از سال 1991 ایجاد کمربند امنیتی به دور دموکراسی های غربی و دیگری محاصره ابرقدرت کمونیسم و اقمارش بود که بعدها در چاچوب پیمان ورشو گرد آمدند[2].

اما مسئله ای که اکنون با آن روبرو هستیم فلسفه وجودی ناتو بعد از فروپاشی شوروی است که در این مقاله سعی شده با توضیح مختصری از سازمان ناتو، اهداف و برنامه ها و چگونگی حیات دوباره ناتو بعد از 1991 به این مسئله پاسخ مناسب داده شود.

 

سازمان ناتو

مطابق اساسنامه ناتو که منطبق با ماده 51منشور ملل متحده در جهت تحقق امنیت جمعی و مقابله با تجاوز و حفظ صلح بین المللی شکل گرفته است، دغدغه اصلی پیمان، دفاع از کشورهای عضو و امنیت منطقه ای است در این راستا با اعمال نفوذ ایالت متحده یونان و ترکیه در سال 1952  و آلمان غربی در 1955 به ناتو پیوسته و از این طریق راه را برای مسلح کردن آلمان خلع سلاح شده باز و نیز از به وجود آمدن نیروی منحصراً ملی آلمان جلوگیری کرد. سپس درسال 1982 اسپانیا و در سال 1999 جمهوری چک و مجارستان و لهستان به ناتو پیوستند.

در آخرین گسترش بدنه ناتو کشورهای بلغارستان، استویی، لتونی، لیتوانی، رومانی، اسلواکی، و اسلونیا به عضویت پیمان در آمدند[3].

در آغاز متن پیمان چنین آمده است:« اعضای این پیمان بار دیگر وفاداری خود را نسبت به اهداف و اصول منشور ملل متحد ابراز می دارند و آرزو می کنند با تمام ملت ها و دولت های جهان در صلح به سر برند. اعضای این پیمان مصمم هستند تا از آزادی، میراث مشترک بشریت و تمدن، آزادی های فردی و حکومت قانون حراست کنند.

اعضای این پیمان خواستار ثبات بیشتر و خوشبختی در منطقه آتلانتیک شمالی هستند آنها تصمیم گرفته اند نیروهای خود را به منظور حراست از صلح و امنیت و دفاع مشتر متحد کنند... .»

مقر دائمی ناتو در شهر بروکسل کشور بلژیک قرار دارد و مهمترین نهاد تصمیم گیرنده ناتو، شورای آتلانتیک شمالی است. این شورا مسئول تمام تصمیمات ناتو که در معاهده هم ذکر شده، است.

تشکیلات ناتو را می توان به سه بخش اصلی تقسیم نمود:

1- شورای آتلانتیک شمالی            2- دبیرخانه         3- کمیته نظامی

از لحاظ ساختاری سه ساختار کلی در ناتو موجود می باشد که به اختصار نشان داده می شود.

1- ساختار سیاسی         2- ساختار نظامی            3- سازمان ها و نهادها

 

ساختار سیاسی ناتو

-                    سرفرماندهی

-                    هیأت های ملی و نمایندگی دائمی

-                    کادر بین المللی

 

1- بخش دیپلماسی عمومی

1- واحد امور آکادمیک

2- کتابخانه آرشیو

3- بخش مطبوعات

4- استودیوهای رادیو- تلویزیون

5- خدمات اطلاعات همگرا

6- بخش اسناد و اطلاعات ناتو (اوکراین)

7-                     (سکو)

8- مراکز تماس متحدین در کشورهای همکار

9- امنیت از طریق علم

10- کمیته چالش جوامع مدرن

 

2- دفتر امنیت ناتو

3- مدیریت اجرایی

1- بخش استخدام نیرو

2- برنامه آموزشی ناتو

 

4- بخش امور سیاسی و سیاست امنیتی

5- بخش عملیات

6- بخش طراحی و سیاست دفاعی

7- بخش سرمایه گذاری دفاعی

8- سرفرماندهی مشورت فرماندهی و کنترل

9- دفتر کنترل مالی

10- دفتر کمیته بودجه

11- سازمان پشتیبانی و تولید

 

ساختار نظامی ناتو:

کمیته نظامی

1- کادر نظامی بین المللی:

بخش های طرح سیاست، اطلاعات همکاری و امنیت منطقه ای، منابع، تسلیحات و لجستیک، کنترل مادی، عملیات گروه آموزشی، دفتر زنان در نیروهای مسلح، گروه صوتی و تصویری.

 

2- فرماندهی عملیات متحدین

- سرفرماندهی عالی متحدین در اروپا (بلژیک)

- فرماندهی نیروهای مشترک (هلند) (نیروهای دریایی، زمینی، هوایی، مشترک)

- فرماندهی نیروهای مشترک (ایتالیا)

- سرفرماندهی مشترک(لیسبون پرتغال)

- سرفرماندهی نیروهای اقدام سریع (مستقردر آلمان، فرانسه، ایتالیایی، ترکیه، اسپانیا)

سایر کادر و فرماندهی های مسئول

-نیروهای واکنش (هوایی)، نیروهای هشدار هوایی، نیروهای واکنش سریع، نیروهای متحرک نیروهای دریایی آتلانتیک، نیروهای دریایی مدیترانه، نیروهای دریایی کانال، (در ساختار نظامی جدید ناتو این فرماندهی حذف شده است).

 

3- فرماندهی تحول متحدین


 

سازمان ها و نهادهای ناتو

1-                                   پشتیبانی

2-                                   تولید پشتیبانی

3-                                   استانداردسازی

4-                                   طراحی اضطراری

5-                                   مدیریت ترافیک هوایی، دفاع هوایی

6-                                   هشدار اولیه هواپایه

7-                                   سیستم اطلاعات و ارتباطات

8-                                   جنگ الکترونیک

9-                                   هواشناسی

10-                               اقیانوس شناسی نظامی

11-                               تحقیق و فناوری

12-                               آموزش و تربیت

- دانشکده دفاعی

- آموزشگاه

- سیستم اطلاعات و ارتباطات

- گروه آموزشی

13-                               کمیته رهبری پروژه[4]

اهداف ناتو در دوران جنگ سرد

ناتو در فضای پر تنش پس از جنگ جهانی دوم که سرشار از رقابت های تسلیحاتی و عرض اندام دو ابرقدرت بود توانست به اهداف خود دست یابد.

این اهداف خلاصه می شد در دفاع سرزمینی از اروپای غربی و بازدارندگی بلوک شرقی، شوروی.

علاوه بر این هدف اصلی که ناتو به آنها دست پیدا کرد اهداف جانبی مهم دیگری نیز وجود دارد که ناتو آنها را دنبال و به دست آورد.

از جمله اینها می توان به توجیه حضور آمریکا در اروپا برای افکار عمومی خود اروپاییان و آمریکایی ها اشاره کرد.

هدف دیگر ناتو به عنوان یک پیمان دفاعی- امنیتی نه تنها از تجاوز خارجی جلوگیری بلکه برای اعضای خود محدودیتهایی را ایجاد کرد که علی رغم اختلافات اساسی، اعضا بتوانند همدیگر را تحمل کنند. مسئله یونان و ترکیه بارزترین مثال است همچنین ناتو باعث پذیرش نظامی آلمان خلع سلاح شده در اروپا گردید. به طوری که آلمان را به عنوان یک متحد که خط مقدم مطرح کرد و خط سرکشی دوباره آنها که بانی دو جنگ جهانی بودند را از بین برد.

 

تعهدات اعضا

ناتو تعهداتی نیز چه در زمان جنگ و چه در زمان صلح برای اعضا ایجاد می کند. در زمان جنگ، کمک به کشوری که مورد تجاوز قرار گرفته است چه کمک های نظامی و چه کمک های دیگر اصل است اما در زمان صلح نیز کشورهای عضو پذیرفته اند که از طریق اقدامات فردی و جمعی، به طور مستمر و منظم، تجهیزات و وسایل نظامی خود را بهبود بخشند و متقابلاً به منظورتقویت توانایی نظامی هم پیمانان خود به آنها کمک نمایند. در همین راستا ناتو موظف است به طور منظم همه ساله تجهیزات نظامی و میزان آمادگی نیروهای کشورهای عضو را بررسی کند و در صورت وجود هرگونه نقض، کمبود یا نقطه ضعف در بخش های نظامی در برطرف ساختن آن با کمک دولت های عضو تلاش کند.

دیگر تعهدات طبق مفاد پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) شامل مواردی است که کشورها باید بیشترین تفاهم ممکن را در سایر امور از جمله سیاست های کلی، ثبات و رفاه عمومی و اتخاذ تصمیم درمورد سیاست های امنیتی مشترک به عمل آورند[5].

 بحران هویت در ناتو

همانطور که قبلاً ذکر شد فلسفه وجودی پیدایش ناتو بر اساس دوستی بلکه به دلیل وجود دشمن مشترک است که آمریکا و اروپای غربی را در یک واحد قرار می داد اما با از هم پاشیدن بلوک شرق و فرو پاشی نظام دو قطبی که منجر به پایان جنگ سرد شد دیگر دشمن مشترکی وجود نداشت تا اروپای غربی و آمریکا را در یک واحد جمع کند. از این رو ناتو با یک بحران هویتی شدید روبه رو شد. در این میان تلاش های بی وقفه آمریکا برای حفظ این پیکره قابل توجه است چرا که آمریکا با این کار قادر به حفظ حضور نظامی خود در اروپا بود توجیهی را که آمریکائیان بیان می کردند این بود که اروپائیان همچنان نمی توانند از خود در برابر تجاوز دشمن دفاع کنند به هر حال پس از از بین رفتن نظام دو قطبی دیدگاههای مختلفی درباره هویت ناتو مطرح شده است، آمریکا همان طور که ذکر شد تلاش می کند که به حضور نظامی خود در اروپا تداوم بخشد برخی از کشورهای اروپای غربی ناتو را سازمانی بدون مأموریت مشخص می دانند روسیه، ناتو را عاملی برای به انزوا کشیدن خود میداند. از میان این دیدگاهها و تفکرات دو تفکر درباره هویت ناتو از همه شاخص تر است.

1- دیدگاه آمریکایی           2- دیدگاه اروپایی که در نهایت دیدگاه آمریکایی بر اروپایی فایق آمد.

اندیشه آمریکایی مبتنی بر حفظ ناتو و رهبری آمریکا همراه با تغییرات اندکی در ساختار نظامی و تشکیلاتی آن بود که پاسخگوی نیازهای احتمالی ناشی از نابسامانی در شرق اروپا باشد این دیدگاه توسط دیک چینی در 29 می 1991 دربروکسل مطرح شد.

بینش اروپایی به طور افراطی مبتنی بر تقویت بنیه دفاعی اروپای دوازده گانه بود به طوری که سازمان اروپایی در آینده جانشین ناتو گردد.

 تولد دوباره ناتو

در تاریخ شاهد آن هستیم که در موارد گوناگونی اتحادیه ها پس از دستیابی به هدف تشکیل فلسفه وجودی خود و با تغییر شرایط منطقه ای و بین المللی مضمحل شده و یا شکلی تشریفاتی و غیر موثر پیدا کرده اند اما می توانیم به ناتو به چشم یک استثناء نگاه کنیم. پیمانی که با تغییر مناسب در ساختار خود توانست از این انحطاط جلوگیری کند.

بلافاصله پس از پایان جنگ سرد و فروپاشی اتحاد شوروی، سران ناتو در نوامبر 1991 در رم راهبرد جدید خود را ارائه دادند. در این اجلاس رهیافت کلان امنیتی جدیدی تدوین شد که در آن بر نقش جدید ناتو در مدیریت بحران ها و دخالت در کمک به روند دموکراسی سازی مورد تأکید قرار گرفته بود. تشکیل سازمان هایی چون مشارکت برای صلح و شورای همکاری آتلانتیک شمالی (NACC) North Atlantic Cooperatoin Council  که بعداً در سال 1994 به شورای همکاری اروپایی- آتلانتیک تغییر نام داده نیز در همین چهارچوب صورت گرفت.

سرانجام در سال 1999 سران ناتو در پنجاهمین سالگرد تشکیل این سازمان «مفهوم راهبردی جدید» را تصویب کردند که در تشریح اهداف و وظایف ناتو علاوه برمسائل امنیتی، بازدارندگی و دفاع، مسائل جدیدی چون مدیریت بحران، مشورت در تأمین اهداف حیاتی و مشارکت سایر کشورها را مورد اشاره قرار داده و به مواردی چون کنترل تسلیحات، اختلافات قومی، حقوق بشر، دموکراسی، حفاظت از سیستم های اطلاعاتی و موارد مشابه توجه شده است و از طرف مسئولین ناتو بیان گردید که این سازمان دیگر خود را در چارچوب دفاع سرزمینی از اروپای غربی، محدود و محصور نمی سازد[6].

همانطور که ذکر شد ناتو پس از فروپاشی اتحاد شوروی و آغاز دهه 90 با تغییر اساسی در ساختار و اهداف خود توانست به بقای خود ادامه دهد که رهبری این کار بر عهده آمریکا بود تا اهداف خود را از جمله توجیه حضور نظامی خود در اروپا را دنبال کنند.

آری واقعیت این است که تولد نظام تک قطبی به سردمداری ایالات متحده، ناتو تبدیل به یک ارتش قدرتمند و منظم بین المللی شد تا هژومونی آمریکا را در سرتاسر کره خاکی برپا کند. آمریکا نیز از هیچ تلاشی دریغ نکرد به طوری که رابطه آمریکا با ناتو و نیز نقش ناتو را در مناسبات بین المللی را می توانیم به چندین مرحله تقسیم کنیم:

از جمله:

1- مأموریت های خارج از منطقه در طول سالهای دهه 90

2- نگاه ناتو به روسیه از همکاری تا چالش ها

3- ناتو و آمریکا پس از 11 سپتامبر

 

1- مأموریت های خارج از منطقه در طول سالهای دهه 90

در طی این دهه ناتو مأموریت های دفاعی سرزمین خود را که محدود به جغرافیای  کشورهای عضو بود گسترش داد و محدوده جغرافیایی بیشتری را در بر گرفت.

به طوری که شاهد آن هستیم ناتو در صحنه های اروپای شرقی به ویژه بالکان ظاهر می شود این حضور از دید آمریکا در راستای تأمین امنیت دسته جمعی و بازدارندگی است و شکل گیری نهادهایی مانند مشارکت برای صلح و شورای همکاری اروپایی آتلانتیک گویای این مدعا است که ناتو حضور خود را فراتر از مرزهای خود می بیند.

 

2- نگاه ناتو به روسیه از همکاری تا چالش ها

همکاری با روسیه و تأثیرگذاری بر تحولات و رفتار این کشور از اولویت های اصلی ناتو در دهه 1990 است از سال 1991 ناتو همکاری و مشارکتی با روسیه را آغاز کرد و در سال 1997 با پیوستن روسیه به برنامه مشارکت برای صلح گسترش یافت و رسماً به عنوان بیش و بیست و یکمین شریک ناتو در آمد در سال 1997 ناتو در روسیه به امضاء توافقنامه ای همکاری خود را نهادینه کردند.

که در این راستا شورای مشترک دائمی ناتو- روسیه تأسیس شد که اصلی ترین دلیل آن کاستن از حساسیت روسیه نسبت به گسترش ناتو به شرق بود.

در سال 1999 روسیه به دلیل رفتار ناتو در جریان کوزوو و به عنوان اعتراض این نهاد را ترک کرد اما پس از پایان تنش ها روسیه به این شورا بازگشت و در سال 2002 به احیای روابط خود با ناتو پرداخت.

علی ای حال ناتو هم اکنون در تلاش است تا با دخالت دادن روسیه در مسائل خود مهم از حساسیت دمای موجود روسیه بکاهد و هم نیز روسیه را تا حدودی تحت کنترل خود درآورد.

اما پس از بحران کوزوو و رشد اندامی ناتو به شرق روسیه اقدامات متفاوتی را از خودنشان داد به طوریکه دلایل روسیه برای مخالف با گسترش ناتو به شرق را می توانیم به چهار دلیل عمده تقسیم کنیم.

1- مسئله کالینگراد- کالینگراد منطقه ای است خارج از جغرافیای طبیعی کشور روسیه اما جزء خاک این کشور است. به طوری که از خارج از مرزهای روسیه و در کنار کشورهای لیتوانی و لهستان و دریای بالتیک قرار دارد و با گسترش ناتو به شرق این منطقه به محاصره ناتو در می آید و امنیت ملی روسیه را به خطر می اندازد.

2- از بین رفتن مناطق حائل- در اروپای شرقی و در مرزهای غربی کشور روسیه سه دسته کشور قرار می گیرند.

الف- کشورهای خارج دور               ب- جمهورهای بالتیک      

ج- جمهوری های خارج نزدیک، که برای روسیه جمهوریهای بالتیک و جمهوریهای خارج نزدیک از اهمیت فراوان برخوردارند به طوری که به عنوان منطقه حائلی بین روسیه و ناتو و آخرین سپر دفاعی به شمار می آیند.

3- گسترش ناتو در راستای کاهش اقتدار روسیه در نظام بین المللی- روسیه به عنوان میراث دار شوروی اتمی همچنان برای دولتهای غربی به ویژه ایالات متحده یک تهدید به شمار می آید و از نگاه مسکو، دولت های غربی خواستار روسیه ای در انزوا و محدود به مرزهای خویش هستند.

4- توجه به روس های ساکن جمهوری های خارج نزدیک- پس از فروپاشی شوروی جمعیتی روس های ساکن در این جمهوری ها رقم قابل توجهی است که در صورت عدم توجه مسکو به وضع رفاهی آنها و بازگشت آنها به روسیه خطر بزرگی برای کشور و امنیت داخلی روسیه است.

اهداف ناتو را در گسترش به شرق جدای از مسئله روسیه که در راستای تأمین امنیت دو چندان است را می توانیم به دستیابی به منافع اقتصادی اشاره کنیم. که اغلب کشورهای اروپای شرقی برای بهبود وضع اقتصادی خود و گسترش روابط تجاری اغلب با کشورهای اروپای غربی و آمریکا گرایش به سمت ناتو پیدا کردند.

 3- ناتو و آمریکا پس از 11 سپتامبر

حادثه 11سپتامبر بر روابط بین الملل و نیز وضعیت ناتو تأثیر بسیاری داشت به طوری که گردش توجهات این اتحادیه به سوی جهان اسلام به خصوص اعراب و القاعده و گسترش بیشتر به سوی اروپای شرقی و حساسیت زدایی از روسیه از جمله این تأثیرات است.

پس از 11 سپتامبر روابط فرا آتلانتیکی را می توان به سه دوره مختلف تقسیم کرد:

1- دوران طلایی حمایت از آمریکا- این دوره با طرح مفاهیم جدید و وحدت بخشی که توجیه کننده بودند همچون «جدیت خطر تروریسم» و «مبارزه با تروریسم» آغاز شد. 11 سپتامبر روابط امنیتی و عملیاتی فرا آتلانتیکی را در سه شکل متجلی ساخت:

الف- همکاری پلیسی و قضایی

ب- توافق در هدف گیری شبکه مالی تروریستها

ج- تعهد بر افزایش امنیت خطوط هوایی

در این دوره روابط دو سوی آتلانتیک به بالاترین درجه دوستی و اتحاد رسید.

2- دوران بروز تنش و بحران در روابط فرا آتلانتیکی- عدم استقبال آمریکا در دخالت دادن ناتو در عملیات افغانستان و همچنین طرح دکترین جنگ پیش دستانه جرج بوش که آمریکا را به تک روی مجاز می دانست از جمله اختلافات بین ناتو و آمریکا بود که نقطه اوج این اختلافات را در حمله به عراق می توانیم مشاهده کنیم جایی که آلمان و فرانسه به مقابله جدی با ایالات متحده پرداختند. در این مقابله اروپاییان معتقد به روش های چندجانبه و دیپلماتیک بودند اما آمریکا تنها گزینه ای را که انتخاب می کرد روش های نظامی بود.

با اوج گیری این اختلافات در دو سوی اقیانوس اطلس در حمله به عراق ، ناتو نیز کارآیی خود را از دست داد.

3- دوران بازگشت  به هماهنگی و همکاری- 11 سپتامبر واقعه ای بود که به ناتو و فلسفه وجودی آن هویتی جدید بخشید، پس از بحران به وجود آمده شرکای آمریکایی و اروپایی با معتدل کردن رفتارهای خود که اتحادیه را به خطر انداخته سعی کردند بار دیگر در برابر تهدیدات جدید و فزاینده به ویژه مباحث جهان اسلام، گسترش تروریسم و سلاح های کشتار جمعی، متحد عمل کنند.

مفهوم جدید امنیت در عرضه بین المللی باعث شد که دو طرف تصمیمات مشترکی را اتخاذ نمایند.

 نتیجه گیری

پس از پایان دوران جنگ سرد و دگرگون شدن نظام بین المللی با فروپاشی ابر قدرت شوروی، جغرافیا و مرزهای بین المللی دچار تغییرات بسیار شد. با دگرگونی درنظام بین المللی معنا و مفهوم قدرت و امنیت نیز تغییر کرد. امنیت جنبه جمعی پیدا کرده و از این جهت کشورها برای حفظ امنیت خود بیش از پیش به هم وابسته شده اند به طوری که شاهد دگردیسی خاصی در فرآیند حیات و رشد ناتو بوده ایم.

اما چیزی که هم اکنون به نظر می رسد پس از نزدیک به دو دهه از فروپاشی نظام دو قطبی در حال رخ دادن است و نگرانی هایی را به دنبال خود دارد شکل گیری قطب جدیدی در برابر تک قطب مطلق جهان، ایالات متحده است. این قطب جدید را می توان به صورت ترکیبی از چند خرده قدرت جهانی ببینیم.

یکی از ویژگی هایی که نظام تک قطبی با خود به همراه آورد ثبات نسبی از نظر امنیتی و پیشرفت اقتصادی در سایه نظام سرمایه داری غرب در نظام بین المللی بود که نزدیک به دو دهه حاکم بلامانع جهان است. اما تحولات درونی روسیه و بازسازی داخلی این کشور و گران شدن قیمت نفتی و همچنین وجود کشورهایی مانند ایران که برای وابسته نشدن به تکنولوژی غربی و در اثر تحریم های متعدد اقتصادی، نظامی که به سمت روسیه و خرده قدرت های شرقی کشیده شوند و نیز روی کار آمدن آقای پوتین به عنوان رئیس جمهوری مغرور و قدرت طلب و پشتیبانی افکار عمومی مردم روسیه از رفتار رئیس جمهور خود که به احیاء چهره روسیه در نظام
بین المللی می پرداخت و نیز وجود گسترش ناتو به نزدیکی روسیه که امنیت ملی این کشور را به خطر می اندازد همگی باعث شد که روسیه دوباره به سمت قطب شدن حرکت کند.

همان طور که ذکر شد تحول اقتصادی روسیه و افکار عمومی مردم روسیه که سال ها تجربه ابر قدرت بودن را به همراه داشتند باعث حرکت روسیه شد اما چیزی که مهمترین است حفظ امنیت ملی این کشور است که توسط ناتو و ایالات متحده به خطر افتاد. مشاهده کردیم که رشد ناتو به شرق است و به نوعی برای محدود کردن مرزهای روسیه و تحرکات ایالات متحده در خاک اروپا از جمله نصب سیستم دفاع موشکی در نزدیکی مرزهای روسیه باعث شد که روس ها دیگر تحمل نظام تک قطبی را نداشته باشند.

و تلاش کنند خود را به عنوان قطب تازه متولد شده اما میراث دار شوروی مطرح نمایند. برای این مهم بارها شاهد بودیم که روس ها در مجامع مختلف صحبت از قدرت هسته ای بودن خود می زنند، در کشور خود به نوعی اقتدارگرایی روی آورده اند که با روحیه مردم روسیه سازگار تر است به احیاء صنعتی هوا فضای خود دست زده اند در موضوع هسته ای ایران به نوعی مستقل عمل کرده اند، رفتار پوتین با سران اروپا و آمریکا خود به خوبی گویای این تغییر رفتار روسیه است که می خواهد به عنوان قدرت جدید مطرح شود و از همه مهمتر پیمان دوستی ای که بر اثر وجود دشمن مشترک در نظام تک قطبی فعلی بین روسیه و هند و چین نوشته شده است روس ها برای صف بندی جلوی ایالات متحده و نیروی نظامی فاقد محتاج به همراهی دوستان نزدیکی خود هند و چین هستند که این دو کشور نیز با سیاست های واشنگتن کاملاً در تضادند. این دشمن مشترک تا آنجا برای این سه کشور جدی شده که منجر به عقد پیمان شانگهای می شود. پیمانی که احتمال دارد جایگزین مناسبی برای ورشو شکست خورده باشد در این پیمان علاوه بر همکاری های اقتصادی و تجاری، همکاری های نظامی و ایجاد یک ارتش مشترک مطرح است تا با ایجاد یک موازنه مثبت از قدرت اقتصادی و نظامی غربی ها و به خصوص ایالات متحده و یکه تازیهای آن در نظام بین المللی بکاهد.

آری هم اکنون وجود ارتش بین المللی ناتو که مأموریت خود را ایجاد امنیت در سرتاسر گیتی در برابر خطر تروریسم می داند نه تنها امنیت را با خود نیاورده بلکه موجب تحریکات مهم نظامی و شروع یک مسابقه تسلیحاتی دیگر در جهان شده است. شروعی که شاید پایانی جز مرگ نداشته باشد. ناتو قبل از این که یک پیمان دفاعی بین المللی باشد یک سلاح قوی در دستان امپریالیسم آمریکا است و تنها به خواست ایالات متحده عمل می کند.

خواسته های نامشروع و قدرت طلبانه ای که امنیت نظام بین المللی را به هم می زند و همانطوری که ذکر شد منجر به آغاز مسابقه تسلیحاتی شرق و غرب می شود و همان جور که الان شاهد آن هستیم اتحاد روسیه و چین و هند پیدایش پیمان شانگهای به دلیل تحریکات ناتو و به خصوص ایالات متحده، حضور ناتو در خاورمیانه که موجب تحرک نظامی ایران می شود و بسیاری موارد دیگر گویای آن است که نظام بین المللی در آستانه تحولی عظیم است.

منابع و مأخذ

1- غلامرضا صراف یزدی، «ناتو: گذشته، حال و آینده» مجله اطلاعات سیاسی- اقتصادی، شماره نهم و دهم، 1381، ص 100.

2- همان ص 106.

3- بهادر امینیان، «ناتو و گسترش آن»، تهران، انتشارات دانشگاه امام حسین، 1384ص15.

4- همان ص10.

5- غلامرضا صراف یزدی، «ناتو: گذشته، حال و آینده» ، مجله اطلاعات سیاسی- اقتصادی، شماره نهم و دهم، 1381، ص 102.

6- بهادر امینیان، «ناتو و گسترش آن»، تهران، انتشارات دانشگاه امام حسین، 1384، ص 3.

منابع دیگر

7- محمدرضا قائدی، «استراتژی روسیه در قبال گسترش ناتو به شرق»، مجله پژوهش، شماره 24، تابستان 1381.

8- محمد رضا قائدی، «اهداف ناتو در گسترش شرق»، فصلنامه مطالعات دفاعی و امنیتی.

9- منصور رحمانی،« اهداف و چالش های گسترش ناتو به خاورمیانه» فصلنامه راهبرد دفاعی، شماره یازدهم، بهار 1385.

10- بهادر امینیان، «ناتو و روابط آمریکا- اروپا پس از 11 سپتامبر»، فصلنامه سیاسی دفاعی، شماره 54، بهار، 1385.

11- منصور رحمانی، «سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) و تحول آن پس از جنگ سرد»، فصلنانمه سیاست خارجی، ویژه اروپا، پاییز 1378.

12- سعیده لطفیان، «گسترش ناتو به شرق، دیدگاهی دیگر»، مجله دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران، شماره 47، بهار 1379.

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد